یافتن پست: #میخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این پسرایی رو که میبینی موهاشون همیشه ژولیدس , بهم ریخته ان , ته ریش دارن , به خودشون نمیرسن
.
.
.
.
.
.
.
.
چیه فک کردی میخوام بگم داغونن ؟ از زندگی بریدن؟ شکست عشقی خوردن ؟

نه عامو اینا  گشاد ان , به خودشون زحمت نمیدن برن جلو آیینه
دیدگاه  •   •   •  1392/08/13 - 16:26
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
به بعضیا باید گفت:
اون خرمایی که تو داری میخوری هستش تو جیب ماست ...

به بعضیا باس گفت:
ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺩﺭﺩ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺳﺮﮎ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﻮ کار ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

ﺑﻪ بعضیام ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﻴﮕﻦ ﻣﺮﺩ؟!
بی خیااال ...
ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺷﻮخی کردن!

بعضی ها به ما نمیخوردن، جاخالی دادیم خوردن به شما!
مبارکتون باشه.

بعضیاﻡ ﻫﺴﺘﻦ ﻭقتی ﺑﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻧﺒﺎس ﺑﮕﯽ ﺳﻼﻡ
ﺑﺎس ﺑﮕﯽ: ﺟﺎﻧﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺠﺎ ﮔﯿﺮﻩ ...!

به بعضیا باید با یه متانت خاصی گفت: یه دهن برامون خفه شو لطفا

از بعضیا باس پرسید:
پر و بالو که خودم بِهت دادم!
دُم از کجا آوردی !؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/08/13 - 12:07
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
داماد شب عروسی به جای عسل اشتباهی حنا میخوره خلاصه با اوضاع بهم ریخته میره دکتر
دکتر بهش میگه بگو بینم چت شده؟
میگه اقای دکتر خبر نداری تو شکمم حنا بندونه تو روده هام بله برون :d
دیدگاه  •   •   •  1392/08/13 - 11:56
+3
AmirAli
AmirAli
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻡ

ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺱ ﺑﻘﯿﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺖ

ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺒﻨﺪ !

دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:50
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

خدایا: دانستن این که چقدر مرا دوست داری کار سختی نیست


وقتی گریه هایم شیشه های اتاق را لمس میکند


وقتی دستانم بر روی شیشه ها سر میخورد


هر روز از انگشتانم شروع میشوی، به کنه وجودم میروی


و آنگاه این هیاهو از حنجره ام به تو میرسد


خدایا: من یک جسم سردم پر از نوسان های ناخواسته و احساسات نانوشته


و تو در میان همه ی اینها یک هستی مطلق هستی


یک معجزه که مرا به وجد می آورد


من در نگاه کردن به تو، واژه ای میشوم در متنی گسترده


تو مرا در سکوتم فهمیدی


وقتی که دلهره، آخرین کلمه ی مشترک چشم ودلم بود


وقتی ساعتها اجازه ی حرکت را از زمان گرفتند


وقتی همه ی رقصیدن من، تب و لرزم بود


هیچکس مثل تو نقطه چین ها را پر نمیکند


تویی که اول از هرکس و هرچیزی به ذهنم خطور میکنی


 وآخر همه میروند و تو باز هم ادامه داری


میخوابم در آغوش تو


تا لرزش دندانهایم


تپش قلبم


و حالت ایستای دردم را فراموش کنم


بگذار که هر لحظه دوباره به تو بگویم: سلام!


و آنقدر به آسمان نگاه کنم که ستاره ها به عشقم حسودی کنند


خدایا:این روزها که دست های تو مرا به فردا میکشد،


حس غریبی دارم


گاهی اشک..گاهی بغض..گاهی درد


بگذار مدام صدایت کنم


تا بودنت را فراموش نکنم!

دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهم با تو کمی درد دل کنم
میخواهم اینک که چشمانم پر از اشک است حرف های دلم را به تو بگویم
بغض گلویم را می فشارد،اشک از چشمانم میریزد
با همین بغضی که دارم میگویم که خیلی دوستت دارم
نمیدانم چرا در این لحظه بغض گلویم شکست و گریه کردم
بگذار اینک در این حال و هوای بارانی چشمانم حرفهای دلم را بگویم
تو بهترین هدیه ی دنیا هستی
تو بهترین و بزرگترین آرزوی دنیایی که در دلم نشستی
خیلی دوستت دارم،به خدا تنها تو را دارم
قطره های اشک از چشمانم میریزد،
این تنها خدا است که میبیند حال مرا، میفهمد درد این دل عاشق مرا
کمی تو آرامم کن ای خدا
آرامم کن، مرا از این حال و هوای پر از غم رها کن
آن کسی که دوستش دارم هنوز باور ندارد عشق مرا
این حال پریشان مرا
باور ندارد قلب عاشق مرا ، گریه های هر روز و هر شب مرا
زمانی بود که هیچگاه طاقت دیدن اشکهایم را نداشت
زمانی بود که طاقت شکستن دل عاشق مرا نداشت
حالا اشکم را در می آورد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از تفریحاتم تو خونه :
با موبایلم به تلفن خونه زنگ میزنم وقتی یکی اعضای محترم خونه ، دوان دوان رفت سمت گوشی
من هر هر کر کر و خر خر میخندم
.
.
.

درسته فحش میخورین ولی خداییش خیلی حال میده
حتما امتحان کنیین
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:37
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
شاید آرام تر میشدم فقط و فقط اگر میفهمیدی شعر هایم به همین راحتی که میخوانی نوشته نشده اند...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دستهــایم را محکمتر بگیـر

من هنوز هم نمیخواهــم

تورا...

به دست خاطرات بسپارم...


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:21
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باران میبارد
به حرمت کداممان؟
نمیدانم............
ولی خوب میدانم که باران صدای پای اجابت است
خداوند با همه کبریاییش ناز میخرد نیازکن.........
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:59
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ