یافتن پست: #ناز

be to che???!!
be to che???!!
دنياي ما دخترا 


پر از لاكاي رنگارنگ...


رژ لباي پررنگ...


گردنبنداي طلايي..نقره اي...


انگشتر و جواهر


پر از ست كردن دامن با تاپ


ساپورت, ساقاي رنگي رنگي


پر از قراراي دخترونه


دوره همي...


تلفناي 2 ساعته با موضوع مخاطب خاص!!!


گريه كردناي يواشكي زير پتوهاي صورتي


دفترچه خاطرات


قول دادن به همديگه


سر فراموش كردناي دوس پسرا!


قول دادن به هم و اينكه فردا يه روز جديده!


دوردوراي پر شيطنت


پاستا خوردن تو كافه ي دنج...


اهنگ گوش دادناي نصف شبي تو اتوبانا...


با ناراحتي به هم زنگ زدن و


چن دقيقه بعداز شوخياي هم خنديدن


ارايشگاه رفتناي هول هولكي


1000بار اين جمله رو


تكرار كردن: تو ك اكي ميشي


حالا من چيكا كنم؟


اس دادناي شبونه: بهت زنگ زد؟ نه؟ گورباباش


گپاي 4 -5 تايي دور ميز و نسكافه خوردن،


مسخره كردن همديگه


كلمه هاي رمزي ك فقط خودمون


معنيشو ميدونيم


رازايي ك فقط خودمون


ازشون خبر داريم
دنياي ما پره از لباساي سفيد


وتوراي پف پفي و مخاطباي خاصمون...


ك شاهزاده سواربر اسب سفيدمونن


دنياي ما دخترا پره از احساسات پاك و روياهاي دختروونه .


چرا فكر مي كني چون دختري


بايد هميشه غمگين باشي؟


شكست خورده باشي؟!


عزيز من!


ياد بگير كه تو دختري!


ياد بگير تو كلاس بذاري! تو ناز كني !


اون خيلي بيجا مي كنه تورو ناراحت كنه!


خيلي بيخود مي كنه اشكتو دراره!


اصلا برا چي به يه موجود مذكر اجازه مي دي


 


شادي زندگيتو ازت بگيره؟!


اين اسمش عشق نيست به خدا!


خودتو گول نزن!


كسي كه عاشق توا،


هرگز نمي تونه غمتو ببينه!


چه برسه به اينكه خودش عامل غمت باشه!!


دختر باش!


دخترونه ناز كن!


دخترونه فكر كن!


دخترونه احساس كن!


دخترونه استدلال كن!


دخترونه زندگي كن!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 15:37
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بسیار ساده آواز رود از لابه‌لای درختان راهی به آسمان باز می‌کند و خرداد این سال روی شانه‌هایم می‌روید وقتی تمام پرستوها پرواز نخستین را به نیمروز خسته می‌سپارد و بال به هیاهوی راه هزارچشم تازه روی علف های ناز می‌روید

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 12:48
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
مناجات یک پسر با خدا:
خدایا این شادی رو از من نگیر
همین طور مهسا و کیمیا و نازی!
مهشیدو که بگیری میمیرم.
یه سیما هم هست پا نمیده,جورش کن،
سمانه هم گوشیش خاموشه،
سپیده جواب اس نمیده،
هاله سر قرار نمیاد،به سحر بگو بیاد چت،
خدایا شکرت مردیم بی جی اف
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:28
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول

که اول ظلم را می دیدم

جهان را با همه زیبایی و زشتی

بروی یکدگر ویرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که در همسایه صدها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم

بر لب پیمانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که می دیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صد جامه رنگین

زمین و آسمان را

واژگون مستانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

نه طاعت می پذیرفتم

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده

پاره پاره در کف زاهد نمایان

سبحه صد دانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان

هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو

آواره و دیوانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان

سراپای وجود بی وفا معشوق را

پروانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

بعرش کبریائی با همه صبر خدایی

تا که می دیدم عزیز نابجائی ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد

گردش این چرخ را

وارونه بی صبرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که می دیدم مشوش عارف و عامی ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش

بجز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری

در این دنیای پر افسانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

چرا من جای او باشم

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد

وگرنه من جای او چو بودم

یکنفس کی عادلانه سازشی

با جاهل و فرزانه می کردم

عجب صبری خدا دارد! عجب صبر
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:36
+6
saman
saman
در CARLO


باز نشر فراموش نشه لطفا


آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/30 - 17:15]
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 17:13
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چه فرقی میکند چند شنبه است ؟

من سکوتم خیس : از آواز این بی نامها است .

پوسیدم از اضطراب برگشت : در میان ازدحام خوابها : در این برهوت بیم زوال ندارم : مخشوش

و محصور لحظه : تنها مانده ام .

و اکنون اقرار میکنم که تنهای تنهایم .

اینجا پنجره ها تنها رو به دلهره نیستی باز هستند : نیستی تا ببینی : از درد میلرزند .

از وسوسه رفتن لبریزم : محجورم : کاش بودی تا بنگری چه رنجورم : در ذهن این تشویش ها

بارور شدم : دارم به ویرانی اعتیاد پیدا میکنم : ملول و آزرده به دیداری دوباره می اندیشم .

از این منظر : از این تصویر : از این گریه .

خنده هایم بر لبم فرارند : بی اعتبارند : خوشی هایم اگر باشند ناپایدارند : وای اگر نباشی !!!

نبض لحظه هایم نخواهد زد : باور ندارم در این زمین هرز بروم .

در حال سقوطم پیوسته : اما با حالی پریشان به انکار ویرانیم به پا می خیزم .

کجا رفتند دقایقی که جزبمان میکرد ؟ گیجم : گنگم : تاول جامانده بر ذهن زمانم .

متورم و مت[!] و باد کرده ام : ای آئینه : ای آئینه نقاب از چهره ام بر دار و آئینه چه وقیهانه فارغ از

کشمکش نفسهای پر اضطرابم : دیوانه وار ترک میخورد .

من در گیرودار این بهت سرسام گرفتم : رو به مقصدی نامعلوم تحلیل میروم .

در هاله ای از بی سرانجامی تاریک میشوم : من به واقعیت فاصله نزدیک میشوم .

و در امتداد نازکها : باریک میشوم .

محصور شدم : چاره ای نداشتم : نقبی زدم به شعر : به قافیه : به عشق .

هرچند اهل طغیان نیستم : چون موج !!! وای ... این همه واژه مظلوم : حرفهایم برای تو نامفهوم .

درگیرودار این فراموشی : خط تابش چشمم عاقبت خاموشی است .

دردهایم را پایانی نیست و حرفهایم را همچنین .

بی انتها است : کسی چه میداند شاید تا به ابد .

خمیازه ای بکش : بخواب : تا نبینی وحشت و کابوس بی داریم را در انعکاس درد .

التماس یک مرد
آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/30 - 02:36]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:30
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
آقا چن وقت پیشا تو پاساژ داشتیم راه میرفتیم با دوستام
یهو الناز شاکر دوست رو دیدیم تا اومدم بش بگم ببخشید شما الناز شاکر دوست هستید؟
اومد جلو گفت : ببخشید شما آسيه ج نیستید؟
منم گفتم : بله
هیچی دیگه یه امضا بش دادم و چندتا عکسم باهام گرفت و رفت :D :|

بهلههه یه همچین وجهه ای دارم من :| :D
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:07
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:04
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی ، قهرکردم ، سر به سر
تو بیا ، در را تماما باز کن
هرچه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم ، داشتی ؟
آمدم ، حالا تو با من آشتی ؟


دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:45
+5
sara
sara
عمر من

دلدار ز خواب ناز برخاسته است
چون پیکر صبح قامت آراسته است
برخاستنش روز نوی کرده بلند
غافل که ز عمر من شبی کاسته است

---------------------
سیاوش کسرایی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 09:38
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ