یافتن پست: #نشسته

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
در MEETING S
من اينك در رواق كهكشانها
در آواي حزين كاروانها
در آن رنگين كمان پير و خسته
در آن اشكي كه بر مژگان نشسته
در آن جامي كه خالي مانده از مي
در آوايي كه برميخيزد از ني
نشاني از تو مي بينم ،
سراغي از تو مي گيرم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 22:40
+7
morteza
morteza
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه
از نظر پدر و [!]ن، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 13:46
+3
M*M
M*M (مسدود)
قد یه دنیا گوشه گیرم / دنیای من دیوونه خونه ست
زنده ام که از عشقت بمیرم / این زندگی کردن بهونه ست
دوست داشتنت از بس قشنگه / چند ساله پلکم جم نخورده
چشمم به در گوشم به زنگه / چند ساله که خوابم نبرده
شاید تو هم چشم انتظاری ازبی قراری بی قراری
شاید تو هم دیوونه ای که دیوونه هارو دوست داری
عشقت غماره این غمارو عمری باید بازنده باشم
از زنده بودن شرمسارو از مردنم شرمنده باشم
امشب شب تحویل ساله باز بی کسی پهلوم نشسته
تنها نمیمونی امشب آروم بگیر قلب شکسته!

حسین صفا
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 17:54
+9
مهسا
مهسا
زنــــــانی که تهی از احســــاس

و با چتری از منطق

گوشه ای تنها نشسته اند...،،

بی شک

همانــ دخترکان بی پروایی اند

که سالهایی نه چنـــــــدان دور

به روی نیمکتــ حماقتشانــ

بی تجربه از " تب و لرز " عشق ،،

"خیسی بارانش " را آرزو میکردنـــــــد!!
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 21:35
+9
عرفان
عرفان
همیشه یکی پیدا میشه که هلت بده؛

چه نشسته باشی رو تاب...

چه ایستاده باشه لبه پرتگاه...
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 11:23
+9
ali rad
ali rad
سکوت تو در من نشسته است.
سکوت تو مثل موریانه در من نشسته است.
تنهاصدا؛
صدای خورده شدن عمر ِ من ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 23:08
+2
مهسا
مهسا
یه بچه رو به زور بابا و مامانش وادار به نماز خوندن می کنن ... بعد می بینن نشسته داره همین جوری دعا می کنه ... میرن گوش میدن می بینن میگه: خدایا اینا من رو بزور وادار کردن نماز بخونم، تو خودت قبول نکن{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 22:57
+4
محمد
محمد
زوجین خارجی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:

آخی...
یادت میاد اون شب چقدر خوش گذشت؟
هیچ وقت یادم نمیره
دوستت دارم
.
.
.
.
.
.
حالا زوجین ایرانی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:
ببین خواهرت چقدر داره ضایع می‌رقصه
شلوار پسر عموت داره می‌افته از پاش
این ایکبیری رو ببین با ننه‌اش نشسته داره غیبت می‌کنه
از خودت و خانواده‌ات متنفرم :))
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 03:11
+8
محمد
محمد
یارو خسیس تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم…افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده…یارو یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم……!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 13:38
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی می روی
تمام چیزهای ِ عادی
یادگاری می شوند
حساس می شوند
ترك برمی دارند
بر مبل نمی شود نشست
كه تو آنجا نشسته بودی
هوا را نمی شود نفس كشید
كه عطر تو آنجا بوده است
وقتی نیستی
همه چیز
تو را یادآوری می كند
تو را و نبودنت را
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 12:42
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ