یافتن پست: #نمی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر دایی ۱۸ساله ی لوسم، با یه دختره نامزد کرده که دختره ۱۶سالشه!

رفته بودیم تالار برای مراسم نامزدی

خواننده گفت آقا داماد آهنگ درخواستی چی بزارم تقدیم کنم به شما و عروس خانم؟

منم داد زدم آهویی دارم خوشگله رو براش بخون!

هیچی دیگه، الان ۴ماهه داییم باهام حرف نمی‌زنه

دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 08:59
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



این واسه کوچولوهایی که میوه نمیخورن


دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 08:37
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آقو ما یه مدت شلوار فروشی داشتیم،نمیدونیم چی شد که دقیقاٌ بعد از شروع ای تحریمها پشت همه شلوارامون پاره شد!همه رو دستمون باد کرد ورشکست شدیم تصمیم به خودکشی گرفتیم! گفتیم میریم یه قلیون میگیریم انقد میکشیم که سرطان بگیریم بمیریم...آقو رفتیم یه قلیون ردیف کردیم 18ساعت یه بند کشیدیم رفتیم آزمایش دادیم دیدیم سرطان که نگرفتیم هیچ زخم معده مون هم خوب شده! ولی میگن گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری...پامونو که از آزمایشگاهو گذاشتیم بیرون 8ثانیه در معرض تابش پارازیت های بی خطر قرار گرفتیم به 19نوع سرطان مختلف مبتلا شدیم!ها ها ها ها ها ها...دکترمون میگفت اصلاٌ تا قبل از شروع طرح پارازیت اندازی فقط 7نوع سرطان وجود داشت...واقعاٌ جا داره همینجا از مسئولین عزیز کمال تشکر رو داشته باشم که نه تنها به فکر راحتی و رفاه ما هستن،بلکه به پیشرفت علم پزشکی هم کمک میکنن!ها ها ها ها ها ها...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/31 - 22:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد،گفتم بفرمایید.الووووو.....

فقط فوت کرد!:

گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه می خوای با من دوست بشی دو تا فوت کن،
دو تا فوت کرد...

گفتم اگه زشتی یه فوت کن،اگه خوشگلی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...

گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دو تا فوت کن،دو تا فوت کرد...

گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز،اگه ساعت 12 نمیتونی بیای یه فوت کن،
اگه میتونی بیای دو تا فوت کن.دوباره دو تا فوت کرد...

با خوشحالی گوشی رو قطع کردم.فردا صبحش حسابی به خودم رسیدم،

بهترین لباسامو پوشیدم و با ادکلن دوش گرفتم،تو پوست خودم نمی گنجیدم،
فکرم همش تو قرار امروز بود.

داشتم از خونه در میومدم که زنم صدام کرد و گفت:ظهر ناهار میای خونه؟

اگه نمیای یه فوت کن،اگه میای دو تا فوت کن!!!!!!!!!!!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/31 - 17:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من چرا شکست عشقی نمی خورم؟؟؟
فک کنم یکی شکست عشقی منو خورده
کصافططططط:|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 21:18
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مگذار که عشق ، به عادت دوست داشتن تبدیل شود

مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه ، به عادت آب دادن گل های باغچه بدل شود

عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست

پیوسته نو کردن ِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن

تازگی ، ذات عشق است و طراوت ، بافت عشق

چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟

عشق ، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه

جام بلور ، تنها یک بار می شکند

می توان شکسته اش را ، تكه هایش را ، نگه داشت

اما شکسته های جام ،آن تکه های تیز برنده ، دیگر جام نیست

احتیاط باید کرد

همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز

بهانه ها ، جای حس عاشقانه را خوب می گیرند


دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 19:00
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﻣﺠﺮﺩﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﭘﯿﺮﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺕ ﻟﺐ ﮔﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻏﻠﻄﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 16:48
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اصفهانی ها پاسخ هیچ پرسشی را نمی‌دهند و در پاسخ هر پرسش شما آنها پرسشی از شما دارند!
مثال ( وقتی از دوست اصفهانی خود آدرس یك خیاط می‌پرسید)
شما: خیاط خوب سراغ داری؟
دوست اصفهانی شما: چی‌چی می‌خَی بدوزی؟
شما: کت و شلوار
دوست اصفهانی : پارچه داری؟
شما: بله
دوست اصفهانی:از کی اِسِدی؟
شما:از ....مغازه
دوست اصفهانی : پارچِد خُبِس؟
شما: بله
دوست اصفهانی : چه رنگیِس؟
شما: چه فرقی می‌کنه؟
دوست اصفهانی : فرق می‌کونِد دادا! فرق می‌کونِد
شما: خب، سورمه‌ای
دوست اصفهانی: چرا سورمه ی؟ارزونتر بود؟
شما:نه
دوست اصفهانی:چیطو؟
شما:خب می خواستم سورمه ای باشه
دوست اصفهانی : مبارکِس، خَبِریِه؟
شما: نه بابا، بالاخره خیاط سراغ داری یا نه؟
دوست اصفهانی : اگه خبری نیس کتا شلواری سورمِی می‌خَی چیکار؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 16:41
+3
be to che???!!
be to che???!!
یه همسایه داریم یه بار سوار موتور شده بود تو خیابون داشت میرفت راهنما چپ زد ؛ پیچید سمت راست!
مام با ماشین زدیم بهش!
بهش مگم: آخه مرتیکه راهنما چپ میزنی چرا می پیچی راست؟
میگه: عوضی من راهنما چپ میزنم؛ تو نمی دونی سی ساله خونۀ ما سمت راسته! :|
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 14:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مورد داشتیم دختره استاتوس زده :
دلم بخـــــــــــــــــــــــــــل میخواد^_ ^
ملیون ها نفر بغل خودشونو معرفی کردن:|
یه سریا عروسک شاسخین شدن (اونم به رنگ صورتی):))
یه عده خودشونو بالشت نامیدند:|
این وسط نمیدونم چرا یکی شارژ ایرانسل کامنت کرده:|:|:|
اخه برادر من این همه تفریحات سالم:| چرا خودتو سوژه این دخترا میکنی؟؟!


دیدگاه  •   •   •  1393/01/29 - 15:29
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ