mary jun
دلم را کسانی شکستند ک هرگز دلم
ب شکستن دلشان راضی نمیشد !!!
♥ نگار ♥
دختر : بابا میتونم برم پیش دوستم درس بخونم ؟
بابا : نه نمیشه . . . برو اتاقت درس بخون
دختر : چرا آخه بابا ؟
پدر : واسه این که سالها پیش
مامانت هم میومد پیش من درس بخونه
mary jun
من ک ب هیچ دردی نمی خورم ...
این درد ها هستند ک چپ و راست ب من می خورند ...
mary jun
خاطرات آدم مثل ی تیغ کند میمونه ک رو رگت میکشی !
نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
mary jun
دنیا اونقد کوچیکه ک آدمایی رو ک ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقد بزرگه ک اونی ک دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی ...
♥ نگار ♥
من نمیدونم این دست تو دماغ کردن چه جاذبه ای داره لامصب
در اون لحظه هرچی ادمه عین بز نیگا میکنن به آدم !
اَه … ادم کوفتش میشه!!