یافتن پست: #نمی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




گاهی دیدن یک عکس دو نفره تو رو یاد اون نمی ندازه !

تورو یاد خودت می ندازه ...

که چقدر شاد بودی ، که چقدر خندون بودی ، که چقدر جوون بودی !

گاهی آدم ها دلشون فقط برای خودشون تنگ می شه ...

دلم واسه خودم تنگه ...

دیدگاه  •   •   •  1393/05/15 - 15:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اگر میخواین کسی به حرفتون توجه کنه

با این جمله شروع کنید :

"نمی‌دونم اینو بهت بگم یا نه..."



دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:36
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥





کودکی شش ساله مادرش را بر روی تخت بیمارستان دید و دکترش گفت تا چند وقت دیگر زنده نمی ماند ...
کودک سوال کرد چند وقت دیگر ؟
دکتر گفت پاییز ...
بچه گفت پاییز یعنی چه روز ؟
دکتر گفت وقتیکه برگهای درختان می ریزد ...
بچه خانه آمد و نخ و سوزن برداشت، رفت تا تمام برگ های شهر را به درختان بدوزد ...



دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:20
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضی هام هستن (البته فقط بعضی هااااا)ک هرچی صدای آهنگ رو زیاد میکنی ک اینا خفه شن و همراه آهنگ نخونن.
خفه ک نمیشن هیچ.تازه اونام صداشونو بلند تر میکنن.
همینا کمر من رو شیکوندن
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب ساعت ۳شب بابام اومده بالا سرم بیدارم کرده میگه : پسرم پسرم !
من : هوووم ؟؟
بابام : بابا بیداری ؟
من : آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم.
بابام : زهرمار مگه من باهات شوخی دارم ؟
من : پدر من خو ساعت ۳ بیدارم کردی میگی مگه خوابی ؟
بترس از روز رستاخیز ، بترس از آتش دوزخ !
بابام : بابا خوابم نمیبره بیا با هم شطرنج بازی کنیم !
من : ای خدااااااااااا
حالا داشتیم بازی میکردیم سربازو هفت هشت خونه تکون داد…
من : بابا اون سربازه مازراتی نیست که اینجور میرونیش ؟!
بابام : هزار بار گفتم احترام بزرگترت رو داشته باش ،
پاشو گمشو بیرون میخوام بخوابم بچه سوسول ؛
کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلا باهاش بازی نمیکنم !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:14
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







کسایی که میگن این کباب [!] کامنت 1
کسایی که میگن این پیتزائه کامنت 2
کسایی که میگن این همبرگره کامنت 3
کسایی که میگن این خوشمزس کامنت 4
کسایی که میگن این دیگه چیه کامنت 5
و در اخر کسایی که دارن فحش میدن به من عدد 6 رو بذارن :))






1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:10
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی دیدی یکی مثل نوک پرگار همه جوره پات وایساده،
هرطور بچرخی تکون نمیخوره توهم دورش بگرد!
دورش نزن....!؟!؟؟!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:01
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی وقتا...
بعد از یک اتفاق...
مثل یه بیمار تصادفی...
اونقد داغی که نمی فهمی چه ضربه ای خوردی...
چقدر دلت شکسته...
چقدر ضعیف شدی...
چقدر هر لحظه امکان داره زانوهات خم شه و بیفتی...
فقط وقتی میفهمی
که یهو بی دلیل صدای گریه ات پر میشه تو فضای تنهاییت...
همین!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:59
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




دلتنــگی یعنـی ..
از دوســت داشتن َت
ســیر نمی شوم ........

3 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




چه شباهت عجیبــﮯ بین ماست... "من" دل شکسته ام و "تو "دل شکسته اــﮯ... خـــــــــــدایا . . . این روز ها می گذرند . . . ولی من از این روز ها نمی گذرم

دیدگاه  •   •   •  1393/05/13 - 21:37
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ