یافتن پست: #نوشته

korosh
korosh

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و


همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه


خلاصه


همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟


غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....


همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!


غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟


خلاصه


غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..


این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟


+
+
+


 


نامه اسرار آمیز غضنفر به زنش


 




+
+
+

شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم


این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده


+
+
+


حال ترجمه از زبان همسرش


خط اول :حالت چه طوره زن ؟


خط دوم :بچه ها چه طورن ؟


خط سوم : مادرت چه طوره ؟


خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!


خط پنجم : فقط برگردم خونه....


خط ششم : می کشمت


خط هفتم :غضنفر از آلمان...


+


+


+


+


+


ها ها ها ها خوش تون اومد



دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 10:52
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد

نه، هیچ اتفاقی نمی افتد

روزها

همان طور به روودِ شب می ریزند

که شب ها

به سپیده ی روز...

نه پرده ای

به ناگهان کشیده می شود

نه سرانگشت شاخه ای

به هوای ماه می جنبد

نه تو

از راه می رسی!

*

قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد

مثلن این که:

تو با شاخه ای گل سرخ در دست هات

از راه برسی و ...!

نه،

عین روز روشن است،

تو رفته ای بازنگردی

و من

مانده ام پشت این همه کاغذسیاه

تا هر لحظه

به اتفاق خاصی که قرار نیست بیفتد

فکر کنم!

حق

 

قصه‌ی کهنه دروغ بود

من و ما بچه‌گی کردیم؛

که به جای قصه خوندن؛ قصه رو زنده‌گی کردیم...

در ِ آرزو رو بستیم

دل‌امون به قصه خوش بود؛

رستم ِ کتاب کهنه ته قصه بچه‌کش بود...

حالا تو قحطی رویا اجاق ترانه سرده؛

کسی رو بخار شیشه دلُ نقاشی نکرده...

سر وُ ته زدن به دیوار

برگ آگهی ترحیم؛

یه نفر نوشته جمعه

رو همه برگای تقویم...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 23:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نوشته ها بهانه است فقط مینویسم که یاداوری کنم بیادتونم.




دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی پای کسی میمانی ....

که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......

فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای

پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...

که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....

لایک

دست همیشه برای زدن نیست ....

کار دست همیشه مشت شدن نیست .....

دست که فقط برای این کار ها نیست .....

گاهی دست میبخشد .....

نوازش میکند ..... احساس را منتقل میکند ....
گاهی چشمها به سوی دست توست .....

دستت را دست کم نگیر ........
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دیگران چه ساده می خوانند احساس شکسته ام را
و چه ساده میگذرند از نوشته هایم
آن ها چه میدانند
این احساس را به چه سختی بند زده ام
تا از هم نپاشم




دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختره نوشته :
چه مسخره است...........
سوال امتحان که می گوید: لطفا جای خالی را پر کنید......
من اگر میتونستم جای خالی (تو) را پر میکردم.

پسره اومده زیرش نوشته : امتحاناتو خراب کردی گردن بقیه ننداز :)))))
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 21:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه

تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی...

برای تو که بخوانی و بدانی

دوست داشتنت در من

بی انتهاست...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/15 - 22:02
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا ؛ تا پول
آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: 100% طبیعی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 20:56
+7
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii


روزی انســان از خــدا پرسید:

خدایــا..

اگر همه چیز در سرنوشت ما نوشته شده

پس آرزو کردن ما چه فایده ای داره؟

 

و خـــدا

لبخندی زد و گفــت:

شاید نوشته باشم،
هرچــه آرزو کند
" پس ، بهتـرین ها را آرزو کن "

 
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 20:10
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دختره نوشته : چه مسخره است سوال امتحان که می گوید: لطفا جای خالی را پر کنید............ من اگر میتونستم جای خالی(تو) را پر میکردم. . . . . . پسره اومده زیرش نوشته : امتحاناتو  (ر ی د ی) گردن بقیه ننداز {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 19:18
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ