یافتن پست: #نوشته

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرا که میشناسی؟!

خودمم...

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی...

شبیه پست هایم
هستم، شاد، گاهی غمگین، مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر

اگر نوشته هایم را
بیابی منم همان حوالی ام...

شبیه باران پاییزی؛ از فاصله ها دور و به عشق
نزدیک...!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:54
+5
nanaz
nanaz

به سلامتی  کاربری که نمی شناستت اما نوشته هاتو می خونه تا از درونت با خبربشه و زیرش لایک می زنه و نظر میده نه واسه اینکه خوشش میاد... واسه اینکه بفهمونه تنها نیستی...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 18:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

میدانید تفاوت نیاكان ما با دیگران در چه بوده است
در بناهای بزرگ دنیا مانند دیوار چین و اهرام ثلاثه کتیبه هایی یافت شده
که این عبارات در آن حکاکی شده بود:
اگر برده ای در هنگام کار آسیب دید او را گردن بزنید!

ولی در تخت جمشید ، در کتیبه های مکشوفه نوشته شده بود اگر
کارگری (فرق کارگر با برده بسیار است) در هنگام کار در این بنا آسیب دید
حکومت موظف است تا اخر عمر وسایل امرار معاش او را بدون هیچ منت و
چشم داشتی پرداخت کند!
♦♦ پس برای نیاکانمان درود بفرست ♦♦
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 22:56
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ
ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﮔﻮﺷﯽ
ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ،
ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺯﺵ ﺑﯿﺎﺩ
ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
با ارسال یک پیام کوتاه بدون متن به 8282 از خدمات ویترین ایرانسل استفاده کنید...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شاید آرام تــر می شدم


فقــط و فقـــط…


اگر می فهمیدی ،


حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی


نوشته نشده اند !!!


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:49
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مطلب زیر موضوع جالبی است، مثل پیدا کردن گردو و نارگیل زیر درخت چنار

بخونید و لذت ببرید به افتخار ایران و ایرانی

تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی ، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیومده ؟

جواب این سوال در کتاب `مردم دوران مشروطه` در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجوده که افتخار دیگری هست برای ما ایرانیان

مابقی در دیدگاه

داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش، پسر جوانی از شهر ری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت . یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم ،کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند . این رو در روئی هر روزه کارمندان با کریم، رابطه صمیمانه ای بین اونها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند . در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت ،کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید و در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت

مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) Bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند

در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن :We name it after youاسم محصول را به احترام کریم، آیس کریم گذاشتمیرزا حسن‌خان مستوفی , مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت ، در کتاب خاطراتش مینویسد این پدرسگ ( کریم باستانی ) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر ، از لب یار شیرین تر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی از کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به آمریکا مهاجرت کرد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان

به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟''

محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود :

''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود !

اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود

و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند

فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟

دکتر شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:29
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
لاستيك قلبمو با ميخ نگات پنچر نكن*
بوق نزن ژيان
ميخورمت*
بر در ديوار قلبم نوشتم ورود ممنوع عشق آمد و گفت من بي سوادم*
پشت يه ژيان هم نوشته بود
جد زانتيا*
قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 20:49
+4
behzadsadeghi
behzadsadeghi
نوشته هایم را می خوانی و می گویی: چه زیبا! راستی دردهای آدم ها زیبایی دارد…؟!؟!؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 23:23
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می گویند : شاد بنویس …
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد ِ مردی می افتم ،
که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد…
اما با چشمهای ِ خیس
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 22:18
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ