یافتن پست: #نوشته

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

داشتم توی جاده راه می رفتم که چشمم به یه تابلو که روش نوشته بود : دوست داشتن دل میخواد ، نه دلیل خورد ، حالا از ته دل دوست دارم ، بدون هیچ دلیلی .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 14:36
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

داشتم توی جاده راه می رفتم که چشمم به یه تابلو که روش نوشته بود : دوست داشتن دل میخواد ، نه دلیل خورد ، حالا از ته دل دوست دارم ، بدون هیچ دلیلی .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 00:44
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یارو کتاب نوشته , چگونه 120 سال عمر کنیم , بعد خودش تو 67 سالگی مرده !!!:|:D
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 19:03
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاقا ما یه دایی داریم وقتی باهاش اسم فامیل بازی میکنیم
اگه مثلا اسمو نوشته باشه شیوا فامیلو مینویسه شیوایی ،
اگه حیوونو بنویسه شیر اشیا رو مینویسه شیر پلاستیکی !
یه بارم حیوون با ک رو نوشته بود کک
حالا دیگه خودتون کک پلاستیکی رو تصور کنین دیگه ! :D
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 18:48
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

عاری: پیروانی گفت مشکلی برای رفتن ندارد/ ‌از جابجایی نتیجه‌ای نگرفته‌ایم



ادامه در دیدگاه




1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نقابم که میافتد...


هیچ کس تاب سادگی دنیام را نمیآورد !!!


تاب خاشع و خلوصم را


تاب صداقت دستانم را


خستگی شانه هایم را


یا لرزش نگاهم را



گاهی فکر میکنم با نقاب خواستنی ترم!!!!


دست نوشته های یاسی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 19:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟

دانش آموز جواب داد:نوشته ام!

معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
استعفا میدهم!!!!

زن بودنم را!

مرا تخته سنگی و تکه چوبی بس است...

چرا که بی پروا ترین و سخت ترین ها

ازآن دنده ی چپتان است ...منبع درد هاتان!!!!

مرا به ابری و قطره آبی بس است...

دست نوشته های یاسی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تمام  میشوم  ....وقت   گوش  سپردن  به  آهنگی  که  تو  را   در   تمام   کلماتش   میبینم!!!دست نوشته های یاسی...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:45
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش میشد به خانه باز گردم
به خانه ی معبود که در روحم بیتوته کرده است
به بهشتی که از آن افتادم
بعد از قرن ها...
بی هیچ میوه ی ممنوعه
سیب یا گندم بود؟
کاش انسان پایان می یافت
به خاک باز میگشت
نکند بهشت ...زمین باشد؟
دیگر خبری از کلاغ ها نیست..
گویا به خانه رسیده اند!!!

دست نوشته های یاسی...به خانه بازگردم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:42
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ