یافتن پست: #نکرد

ronak
ronak
مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را "پست" کردم
... و غریبه هــا "لایک" زدند ...
... ... کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 01:31
+8
شاهین
شاهین
مادربزرگم می گه برو گلپرو ازاشپزخونه بیار.من هرچی گشتم پیدا نکردم.گفتم نیست.مادربزرگم گفت تو همون کمد اولیه.دوباره گشتم نبود..میگم نیست به خدا..میگه من نمی دونم تو این دانشگاه چی بهتون یاد میدن.... :|
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 23:16
+1
ashkan
ashkan
هر کاری می کردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته

فقط هی داد میزده من کاری نکردم بابا ، فقط سیفونو کشیدم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 22:11
+5
عسل ایرانی
عسل ایرانی
واسه جنگ به دنبال حسّ و حال نگرد
چون که اون که برد هیچ وقت استخاره نکرد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 18:14
+10
حمید
حمید
در SMS
سلامتی پوشک، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد!{-26-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 10:30
+4
mitra
mitra
در زندگیم به هیچ کس خیانت نکردم...
جز خودم...!
وفای به تو خیانت به خودم بود...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 01:07
+4
ali
ali
یه روز به فرشته آفرینش میگن غضنفر رو چطور آف[!]؟

میگه یکم خاک رو با کود قاطی کردیم.

میگن حیف نون رو چطور آف[!]؟

میگه اصلا خاک قاطیش نکردیم !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 23:12
+1
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
یه روز به فرشته آفرینش میگن غضنفر رو چطور آف[!]؟
میگه یکم خاک رو با کود قاطی کردیم.
میگن حیف نون رو چطور آف[!]؟
میگه اصلا خاک قاطیش نکردیم !{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 21:28
+8
حمید
حمید
مامانه به بچه اش می گه مسواک می زنی؟ بچه می گه آره. مامانه می گه رو مسواکت خمیردندون می زنی؟ بچه می گه آره. مامانه می گه می خوای دندونات تمیز شه؟ بچه می گه آره. مامانه می گه خاک بر سرت! این همه موقعیت پ ن پ بهت دادم استفاده نکردی!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 15:41
+6
sahar
sahar
می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،
مجبور به زیستن هستم.

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟
از چه بنویسم؟

از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟

ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.

از چه بنویسم؟
از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟

شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم
به نوعی گناهکاری شناخته شدم.

نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،
یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی...
امّا هیهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...
از من ب[!] و از ای
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 10:34
+13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ