یافتن پست: #نگاهت

saman
saman
زندگی بار گرانی ست

که بر پشت پریشانی توست...


کار آسانی نیست


نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن...


پدرم


کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد...


 


(مجتبي كاشاني)

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 17:09
+2
be to che???!!
be to che???!!

{-31-}خواستن چشمات بهم بهنونه خود جونونه


کارش ندارم چیزی نمیگم


خودش میدونه خودش میدونه


دل دیونه  بذار بمونه


به پای اونکه همش می گرده پی بهونه


واسه گذشتن واسه شکستن واسه نبودن


کنار اونکه همش میترسه


همش میترسه از حرف رفتن


اونکه نمیخواد باهات به جنگه


واسه غرورش دل شکستش


دل گرفتش دل صبرورش


دل دل چشمم برای گریه


منو نگاهت هوای گریه


بگو چی میشه اخر قصه


با تو میمونم یا غم و قصه


♫♫♫


چشماتو واکن منو نگاه کن


حالم خرابه برام دعا کن


خبر نداری از حالو روزم


مهمونه قلبت یکی دو روزم


مثه قدیما منو صدا کن


حالم خرابه برام دعا کن


خبر نداری از حالو روزم


مهمونه قلبت یکی دو روزم


♫♫♫


♫♫♫


ارومه اروم رد شدی از من


منو احساسم از یادت رفتم


هر کاری کردی تو


بازم عزیزی تو


هر کاری کردم که


بهم نریزی تو♫♫♫


چشماتو واکن منو نگاه کن


حالم خرابه برام دعا کن


خبر نداری از حالو روزم


مهمونه قلبت یکی دو روزم


مثه قدیما منو صدا کن


حالم خرابه برام دعا کن


خبر نداری از حالو روزم


مهمونه قلبت یکی دو روزم

دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 18:43
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ
ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﮔﻮﺷﯽ
ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ،
ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺯﺵ ﺑﯿﺎﺩ
ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
با ارسال یک پیام کوتاه بدون متن به 8282 از خدمات ویترین ایرانسل استفاده کنید...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:57
+3
saeed
saeed

شب را سپری می کنم تا در گذر لحظه هایم،


نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم و چشمان تو و اشتیاق عشق



...........


از حصار افکار پریشانم می گریزم و می روم،


تا به روزی که دستهایمان به هم آغوشی هم برسند


تا به روزی که به بها و بهانه عشق،


تنمان کنار هم آرام گیرند.


...........


می روم تا در پی من گامهایم،


آرزوی با تو بودن را به تصویر بکشند



دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:38
+5
saeed
saeed

در آغوشم بگیر


بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم


و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم


نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان


قلبم به پایت افتاده است نرو


لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن


تنها تو را می خواهم


بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم


و بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:40
+2
saeed
saeed
دلم برات تنگ شده
اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...ميدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
ميتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نيستی؟

چطور بگم با من نيستی؟...
آره!خودت ميدونی... ميدونی كه هميشه با منی...
ميدونی كه تو،توی لحظه لحظه هاي من جاری هستی...
آخه...تو،توي قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همينه كه هميشه با منی...
براي همينه كه حتی يه لحظه هم ازم دور نيستی...
براي همينه كه می تونم دوريت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...
هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم...
ديگه نميتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم...
دستامو كه بو ميكنم مست ميشم... مست از عطرت.
صداي مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اينها...
به يه چيز ميرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...
اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم...
اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم...
به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايی خالی نيست...
پر از ياد عشقه... پر از اشكهای گرم عاشقونه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهمتــــــــــــــــــــــــــــ...
ولی...
دوری...
خیلی خیلی دور
نه دستم به دستانت میرسد
نه چشمانم به نگاهت...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 19:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نگاهت هر قدر هم که دور باشد


آرامم میکند


و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .


چقدر رسیدنت را


♥دوست دارم♥ . . .


آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی


تنها برای ♥تو♥ هنوز گرم است . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:26
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
در آشپزخانه نمور خانه ی پدری ات نشسته ایم سرخ و گرمِ دست سازت را می آوری در پیک های یادگاری از جهیزیه ی مادرت مزه اش اما... عسل چشم منو قند نگاهت کافیست. شراب


دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:40
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
میان کوچه های انتظار

حیران مانده ام

به تمنای یک لحظه نگاهیت

کرکره چشمانت را بالا ببر

به خریداری نگاهت آمده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:18
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ