یافتن پست: #نگاهت

saman
saman
در CARLO
امکان هجرت تو

تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت

من پیشتر،دیده بودم

جرقه محال ماندنت را

در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم،

چون ماهی آزاد به جریان آب

نبودنت،

مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند

چقدر سنگین شده اند شانه هایم!

آخر بعد از تو ترازوی تنهایی ام شده اند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 17:10
+3
saman
saman
در CARLO
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد...

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:27
+4
saman
saman
در CARLO
سکوت عجیبی دارد اینجا...

تنها من مانده ام و خیال بودنت، خنده هایت و

نوشته هایم که ...

با دلم چه کرده ای!؟ با من چه می کنی !؟

دلم برایت تنگ می شود

وقتی می خواهمت

وقتی بلند بلند می خوانمت ونیستی، تنهایی عجیبی

است دیوانه ام می کند گاهی ...

می دانم آرزوی دیدنت فقط خیالیست شیرین ...

کاش اینجا بودی

درست روبروی من!

سکوت می کردیم و در آن سکوت

من جرعه جرعه از شهد نگاهت سیراب می شدم

کاش می دانستی دلتنگی با دلم چه ها می کند

کاش می دانستی دلم .....

دلم گرفته ….

خیلی دلم گرفته….

انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…

انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند…
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 14:22
+6
saman
saman
در CARLO
توهم با من نمی مانی برو بگذار برگردم



دلم می خواست می شد با نگاهت قهر می کردم



برایت مینویسم آسمان ابریست دلتنگم



و من چندیست دارم با خودم با عشق می جنگم



اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را



و سهم چشمهایم را سکوتم را صدایم را



اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم



اگر می شد که افسار دلم را ول نمی کردم



دلم را می نشانم جای یک دلتنگی ساده



کنار اتفاقی که شبی ناخوانده افتاده



همیشه بت پرستم بت پرستی سخت وابسته



خدایش را رها کرده به چشمان تو دل بسته



توهم حرفی بزن چیزی بگو هرچند تکراری



بگو آیا هنوزم مثل سابق دوستم داری؟



خودم می دانم از چشمانت افتادم ولی این بار



بیا و خورده هایم را ز زیر دست و پا بردار



من چه تلخم امروز
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 12:51
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
میخواهمتــــــــــــــــــــ …
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:59
+3
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در آغوشم بگیر

بگذار گرمی دستت را حس کنم

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان

قلبم به پایت افتاده است

لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

تنها تو را می خواهم

بگذار در نگاهت غرق شوم

و بگذار در آغوشت بخواب روم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 13:35
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
میان کوچه های انتظار
حیران مانده ام
به تمنای یک لحظه نگاهیت
کرکره چشمانت را بالا ببر
به خریداری نگاهت آمده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 00:17
+5
sahar
sahar
مادرم میگوید خودت را هم بُکُشی ردّ این غم مشکوک پشت ِشیطنت های دائمی نگاهت گم نمی شود . . انگارتنها اوست که می فهـمد . . بـا سـَــر زَمــــین خــــوردَمـــــ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:27
+13
saman
saman
در CARLO
اگر شبي از شباي زمستاني مسافري به عنوان گرماي نگاهت به تو پناه آورد تنهايش نگذار ، شايد در گرمترين روزهاي تابستان به خنکيه ي لبخندش محتاج شوي .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 13:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
دل به هـــر کـــس مسپار !!!
گــــرچه ، عاشــــق باشد
حکم دلداری ، فقط عشق که نیست ...
او بجــــز عشــق باید
لایق عمق نگاهت باشد
و کمی هم بیــــــمار
تا نگاه تو تسکین بدهد روحش را
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 20:43
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ