دارم از تو می نویسم که نگی دوست ندارم / از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم / دارم از تو می نویسم .
من نه عاشق بودم،نه محتاج نگاهي كه بلغزد برمن
من خودم بودم و يك حس غريب كه بصد عشق و هوس مي ارزيد
من خودم بودم و دستي كه صداقت ميكاشت گرچه درحسرت گندم پوسيد
من خودم بودم و هرپنجره اي كه به سرسبزترين نقطه بودن وا بود وخدا ميداند،
بي كسي ازته دلبستگيم پيدا بود من نه عاشق بودم،نه دلداده به گيسوي بلند و نه آلوده به افكارپليد
من به دنبال نگاهي بودم كه مرا ازپس ديوانگيم ميفهميد....