یافتن پست: #نگاه

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

قفس داران سکوتم را شکستند دل دائم صبورم را شکستند به جرم پابه پای عشق رفتن پروبال عبورم را شکستند مرا از خلوتم بیرون کشیدن چه بی پروا حضورم را شکستند تمنا در نگاهم موج میزد ولی رویای دورم را شکستند

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:41
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
یه " فنجان خالی "...؟
را که نگاه میکنم
گلویم به خاطر چای هایی..
که با تو نخورده ام چقدر میسوزد...
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 00:01
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
یارو خیلی گشنه ش بود از پشت شیشه رستوران نگاه میکنه میبینه یکی داره کباب میخوره !
با انگشت میزنه به شیشه !
یارو میگه : چته ؟
میگه : پیاز هم بخور
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 21:39
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

از سردی نگاهت نمی لرزم ، من همیشه از زیر صفر شروع کرده ام !{-15-}


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 16:15
+2
mina
mina

سر سفره به یادت می افتم...


بغض می کنم...


اشک در چشمانم حلقه میزند.. .


همه با تعجب نگاهم می کنند...


لبخند می زنم و می گویم :چقدر داغ بود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 14:58
+4
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
7 دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 16:30
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

من نه عاشق بودم،نه محتاج نگاهي كه بلغزد برمن من خودم بودم و يك حس غريب كه بصد عشق و هوس مي ارزيد من خودم بودم و دستي كه صداقت ميكاشت گرچه درحسرت گندم پوسيد من خودم بودم و هرپنجره اي كه به سرسبزترين نقطه بودن وا بود وخدا ميداند،بي كسي ازته دلبستگيم پيدا بود من نه عاشق بودم،نه دلداده به گيسوي بلند و نه آلوده به افكارپليد من به دنبال نگاهي بودم كه مرا ازپس ديوانگيم ميفهميد....

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:47
+3
saman
saman
در CARLO
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﮐﺎﻓﻪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ
ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ
ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻪ! ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ
ﺳﺎﻋﺘﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﺁﺧﻪ ﺗﺎﺯﻩ
ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺪﻟﻪ!
ﺩﺧﺘﺮ : ﺟﺪﯼ! ، ﻣﺪﺭﻧﻪ؟ ، ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﺶ
ﭼﯿﻪ؟
ﭘﺴﺮ : ﺁﺭﻩ ﺧﺐ ﻣﺪﺭﻧﻪ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﺷﻌﻪ ﺁﻟﻔﺎﺑﺎ
ﻣﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺗﻠﻪ
ﭘﺎﺗﯽ!
......ﺩﺧﺘﺮ : ﻭﺍﻩ! ﭼﻪ ﺟﺎﻟﺐ ! ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ
ﺳﺎﻋﺘﺘﻮﻥ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ؟
ﭘﺴﺮ : ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﻟﺒﺎﺱ
ﺯﯾﺮﻧﺪﺍﺭﯾﻦ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺑﻠﻪ!! ﻣﻦ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺮ ﺩﺍﺭﻡ!!
ﭘﺴﺮ : ﺍﻭﻩ ! ﺳﺎﻋﺖ ﻟﻌﻨﺘﯽ!!
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 09:02
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
فراموش کرده ام

پیراهن کبود پر از عطر خوش را

برداشتم که باز بپوشم پی بهار

دیدم ستاره های نگاهت هنوز هم

در آسمان آبی آن مانده یادگار

آمد به یاد من که ز غوغای زندگی

حتی تو را چو خنده فراموش کرده ام

آن شعله های سرکش سوزان عشق را

در سینه گداخته خاموش کرده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 23:22
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
به حرف حرف غزل های من ترانه ی تست

به واژه واژه ی شعر جهان نشانه تست

تو ای دلی که به شبها ز عشق می نالی

نوای مرغ شب از بانگ عاشقانه ی تست

تو رسم دلبری از عاشقان نمیدانی

چرا نگاه نداری دلی که خانه ی تست ؟

به بانگ مرغ چمن گوشی آشنا دارم

هزار نغمه اگر سر کند ترانه ی تست

منم پرنده ی بی آشیان بی پرواز

اگر به زمزمه خو کرده ام بهانه ی تست

جوانی تو بنازم نگر به پیری من

در این خزان که منم اول جوانه ی تست

گشیده یی خط پیری به چهره ام ای عمر

ببین که بر رخ من جای تازیانه ی تست

تو ای پرنده ی دور از وطن به خانه بیا

که چشم های به در مانده آشیانه ی تست

به هر زمانه یکی در سخن یگانه شود

بخوان سرود که در عهد ما زمانه ی تست

مهدی سهیلی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 23:12
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ