یافتن پست: #نگاه

melika
melika
موبایل داداشمو دزدیدن ولی نمیره شکایت کنه دلیلشم اینه :
اگه با دزده روبرو بشم و مسیجامو خونده باشه
آبروم میره نمیتونم تو چشماش نگاه کنم !!!
.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 17:10
+6
melika
melika
مامانم دیروز یه طرح داد خفن یعنی مصرف برق رو نصف می کنه
گفت صبح که بلند می شی برو یه عکس از تو یخچال بگیر
تا شب هر موقع خواستی بیای درش رو باز کنی ، به همون عکس نگاه کن!
آخرین ویرایش توسط melika19 در [1392/10/9 - 17:04]
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 17:03
+6
بهناز جوجو
بهناز جوجو

عاشق بشی اما نفهمه حس و حالت رو عاشق بشی اما نفهمه اون ، نگاهت رو

دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 16:34
+7
melika
melika
تو توالت عمومی هم آسایش ندارم من !!!روی در نوشته بود :
سمت راستت را نگاه کن سمت راست نگاه می کردی نوشته بود:
سمت چپت را نگاه کن سمت چپ نگاه می کردی نوشته بود
پشت سرت رو نگاه کن پشت سرو نگاه می کردی نوشته بودن:
کارتو بکن چرا اینطرف اونطرفو نگاه می کنی ؟؟
والا با این توالتاشون
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 22:55
+8
*elnaz* *
*elnaz* *

خدا را چه دیدی؟ 


شاید یک روز 


در کافه ای دنج و خلوت 


این کلمه ها و نوشته ها صوت شدند 


برای گوش های تو 


که روی صندلی روبروی من نشسته ای 


و برای یک بار هم که شده 


چای تو سرد می شود 


بس که خیره مانده ای به من!!!


2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:23
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
"آرزویم این است که نتراود اشک در چشم تو هرگز

مگر از شوق زیاد…

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز…

و به اندازه یک عمر تو عاشق باشی…

عاشق آنکه تورا میخواهد"


و به لبخند تو از خویش رها می‌گردد

و تو را دوست بدارد به همان اندازه كه دلت می‌خواهد…......................................................
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:10
+6
*elnaz* *
*elnaz* *

فصل سردی است اما …


می توان روشنی بخشید با برق نگاه پر مهری بر رهگذری


می توان شکوفه بارید با یک لبخند گل گون بر کودکی


می توان آفتاب مهربانی را تاباند بر هر چه سردی


می توان گرما بخشید با فشردن دستی


سرما را چه باک وقتی شکوفه می بارد، آفتاب می تابد و مهربانی پراکنده است


فصل سردی است اما این خانه گرم گــــــــــرم است…

دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:03
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 14:57
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیتلر میگه اگه کسی ۷ ثانیه بت خیره شد دو حالت داره:
یا دوست داره
یا میخواد تو رو بکشه
......من الان سر در گمم.. فرار کنم یا شماره بدم
3 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 21:56
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
برای اصیل بودن کافی است دروغ نگویی، آغاز اصالت خوب همین است که نخواهی چیزی باشی که نیستی.
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 21:36
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ