یافتن پست: #نگاه

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دیگر میترسم از بهانه هایی که نزدیکم میکنند به اسم عشق ! در فصاحت نگاه های گنگی که عشق را آلوده کرده اند
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 21:38
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

بعضی وقتا کسی تو زندگیت هست که اصلا لازم نیست تو آغوشت بگیره
فقط با نگاه گرمش ، بدون حتی گرفتن دستات ، میتونه قلبتو بوسه بارون کنه !


دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 21:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آدمها، احساس پوچی می کنند،

زیرا در مقابل هستی مقاومت می کنند.

در مقابل هستی، مقاومت نکن.

آرام باش و صبور.

آسان بگیر.

خود را به دست خدا بسپار!

بگذار خدا عهده دار زندگی تو باشد.

آنگاه طعم دیگر زندگی را نیز خواهی چشید.

آنگاه سعادت را،

همچون هوا،

تنفس خواهی کرد ...


دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 15:52
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺷﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺑﻮﻥ
ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺑﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ؟
ﺩﻭﻣﯽ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﭼﯽ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﺯﭼﻪ ﺩﻳﺪﮔﺎﻫﻰ ﺑﮕﻢ ؟
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺷﻨﺎﺳﻰ ؟
ﺍﻟﻬﻴﺎﺕ ؟
ﻳﺎ ﻓﻠﺴﻔﻪ ؟
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﺣﻤﻖ ﭼﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺯﺩﻳﺪﻥ ..!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 15:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سری مردا هستنツ

تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکی پوشن.

اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن
مشروب فقط ویسکی و ودکا یا سنگین تر ...

قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ؛ تلخه تلخ !

همونایی که تنها کافه و رستوران میرن .

از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ...
ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات
حرف میزنن !

اینا بهترین آدما برا درد و دلن .

همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن ...

اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن !!!

اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و ... خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن !

تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .

عاشق شدن ...
زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!!

از اون روز این مردا خیلی عجیب و خاص شدن .

خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی ...

وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی ... !

انتظار نداشته باش بهت بگن منم دوست دارم !!!

مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره و اکثرا زیاد حرف نمیزنن ... برا قرارشون عجله و هیجان ندارن !

این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !

اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن و ...

بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .

وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .

حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن ... !

این مردا بزرگترین دردای دنیا رو تحمل کردن ... یادت نره دیگه هر دردی
براشون درد نیست...!

و در اخر...

این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 19:13
+7
hamed noori
hamed noori
یکی تعریف میکرد :

توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت:چطوری؟
گفتم: الحمدلله ....
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد!...
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 18:48
+3
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی
چقدر هم تنها!
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی

دچار یعنی
عاشق

و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد

چه فکر نازک غمناکی!
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست

نه ، وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،

همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف حرام خواهد شد

و عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست

و عشق
صدای فاصله هاست.
صدای فاصله هایی که
غرق ابهامند؟
نه،
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر.

همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را به آب می بخشند
و خوب می دانند
که هیچ ماهی هرگز،
هزار و یک گره رودخانه را نگشود...

// برگرفته از شعر "مسافر"
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 18:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
✖خدایـــــا

✖ایـטּ بند دل آدم ڪجاست؟

✖ڪه گاهے با یڪ

✖اسم..

✖نگاه..

✖با حضور یڪ نفر..

✖و یا با یڪ لبخند “پاره مےشود”
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 18:15
+2
hamed noori
hamed noori
یکی تعریف میکرد :

توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت:چطوری؟
گفتم: الحمدلله ....
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد!...
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 16:56
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﮔﻪ ﺍﻋﺼﺎﺑﺖ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻧَﺮﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ .. |:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1. ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻬﻤﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ, ﺷﻤﺎﺭﻩ 5 ﺭﻭ ﺑﺨﻮﻥ
2. ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻧﺴﺘﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺷﻤﺎﺭﻩ 11 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
3. ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﯽ, ﺷﻤﺎﺭﻩ 15 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
4. ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ, ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮ, ﺷﻤﺎﺭﻩ 13 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
5. ﺍﻭﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ 2 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
6. ﺍﯾﻨﻘﺪ ﻋﺼﺒﯽ ﻧﺒﺎﺵ,ﺷﻤﺎﺭﻩ 12 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
7. ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺍﮔﻪ ﻻﯾﮏ ﻧﮑﻨﯽ !!
8. ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ .... ﺑﺎﯾﺪ 14 ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﯽ
9. ﯾﻪ ﮐﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ, ﺷﻤﺎﺭﻩ 4 ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
10. ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﺁﺧﺮ , ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ 7 ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
11. ﺍﻣﯿﺪﻭﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ, 6 ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻦ
12. ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ, ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ 8 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ
13. ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮ ﺩﯾﮕﻪ, 10 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
14. ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ, ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ 3 ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ
15.ﺣﺘﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯼ, ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ, ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ 9 نگاه کن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 15:49
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ