یافتن پست: #نگاه

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
با بابام رفتیم بنگاه میگم:آقا مزرعه دارین
.
.
میگه:میخواین بخرین؟
.
.
بابام گفت ن ما مترسکیم اومدیم دنبال کار  والا بخدا
دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 20:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شبیه خاکستر سیگار پیرزنی شده ام که آلبوم ع[!]ای قدیمی اش را با حسرت ورق میزند و هر از گاهی دستی به عکسی میکشد و نگاهی در آینه به موههای سپیدش میکند!
مخیخندد.....لبخند بر صورتش میخشکد....میگرید....میمیرد




دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 20:02
+3
sahar
sahar

مردانگیت را لای پاهایت جستجو نکن ! مردانگیت را در جنس نگاهت.... لای انگشتانت.... در نوع بیانت ... در مغزت .... در طرز تفکرت ... آنجا که صداقت را دفن کردی جستجو کن.... وگرنه همگی به تماشای یابوها مینشستیم که چقدر مردانگی دارند


دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 13:14
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چشمهایم آنقدر دلتنگ باران شده اندکه دستشان برای تمام پنجره ها رو شده،
بس که رد نگاهم را دنبال کرده اند و به خانه ابرها رسیده اند
چقدر از التماس چترها برایشان گفته ام
از خواهش دستهایم برای نوازش قطره ها
من شعر نیاز را در گوششان سروده ام
با این همه نمیدانم چرا آسمان دست رد به سینه ام میزند.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 17:47
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ شوهرم ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ...
ﺻﺐ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺑﺰﻧﻪ ﮐﻨﺎﺭ ،.. ﺑﮕﻪ : ﻋﺸﻘمممﻢ ، جونمﻢ ، ﺯﻧﺪﮔﯿﻢممم
ﭘﺎﺷﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺳﺮﺵ ... ﺑﻌﺪ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﮑﺸﻢ .. ﺑﻌﺪﻡ ﺑﺎ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﺍﺑﺮﯼ ﺧﯿﺲ
ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ
ﺑﮕﻢ : دیوونه... ﺳﺎﻋﺖ 7 ﺻﺐ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﮕﯽ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ؟ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻩ
ﺷﻮﻭﻭﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺒﺮﻥ ﻧﮑﺒﺖ .. ﺍﻟﻬﯿﯽ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﻢ ...
ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺖ ﭘﺎ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﮐﻮﺭﺍﺳﯿﻮﻧﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺮﯾﺰﻩ


ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ |:
دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 21:44
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
نگاهم بیقرار هجوم قدم های توست و تو با خبری ، اما …
هرگز از جاده های دلم گذر نمیکنی
دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 21:37
+2
roya
roya


می خواهى بروى؟
بهانه مى خواهى؟
بگذار من بهانه را دستت دهم..
برو و هركس پرسید چـــرا؟
بگو لجوج بود! همیشه سرسختانه عاشق بود..
بگو فریاد مى كرد! همه جا فریاد مى كرد که فقط مرا مى خواهد..
بگو دروغ مى گفت! مى گفت هرگز ناراحتم نكردى..
بگو درگیر بود! همیشه درگیر افسون نگاهم بود..
بگو بی احساس بود! به همه فریاد ها، توهین ها و اخم هایم، فقط
لبخند می زد..
بگو او نخواست! نـخـواسـت كـسـى جـز مـن در دلــش خـانـه كـنـد......



دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 19:18
+5
roya
roya

هرگز نگو "دوستت دارم " ! _: اگر حقیقتا به آن اهمیت نمی دهی... .
درباره ی "احساسات " سخن نگو _: اگر واقعا وجود ندارد... .
هرگز "دستی را نگیر" ! _: وقتی قصد شکستن قلبش را داری... .
هرگز نگو "برای همیشه " ! _: وقتی می دانی جدا می شوی... .
هرگز "به چشمانی نگاه نکن " ! _: وقتی قصد دروغ گفتن داری... .
هرگز "سلامی نده" ! _: وقتی می دانی خداحافظی در پیش است... .
"قلبی را قفل نکن " ! _: وقتی کلیدش را نداری


دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 19:14
+4
*elnaz* *
*elnaz* *

شراب خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



آغوش خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



بوسه خواستم…



گفت : ” ممنوع است ”



نگاه خواستم…



گفت: “ ممنوع است ”



نفس خواستم…



گفت : ” ممنوع است “



… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،



با یک بطری پر از گلاب ،



آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد



با هر چه بوسه ،



سنگ سرد مزارم را



و …



چه ناسزاوار



عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،



نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،



به آرامی اشک می ریزد …



تمام تمنای من اما



سر برآوردن از این گور است



تا بگویم هنوز بیدارم…



سر از این عشق بر نمی دارم …


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:09
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی بی صدا نگاهت میکنم …

مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی

،

شاید اگر بغضم فرو نشیند

صدایت کنم …
.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 20:02
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ