ronak
آشفتـــــگی روزهایـــم کافیــــست!...
لـــطـــفــــ ـاً ....
به خوابهایمـــــــــ کاری نداشتـــــــــه باش ..
ronak
خستگی هایم را با " فکــــــــ ـر کــ ـردن "به تـــو در میــــکنم...
ronak
خسته ام....
بیش از تمام بودن های بی هدف
تمام ِ دنیای ِ من این روزها
خلاصه در رفتن و برنگشتن های نفس هایم شده..
ronak
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم ....
اما
نامرد ها یاد گرفته اند شــنا کنند !!
sasan pool
این روزها که میگذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست
پنبه دگر فاید نداره
باید باور کنم تنهایم
پس مرسی خدا
parham
هر غروب در افق پدیدار میشوی
در دورترین فاصلهها
آنجا که آسمان و زمین به هم میرسند،
من نامت را فریاد میزنم
و آهسته میگویم: “دوستت دارم"
اما واژه هایم در هیاهو گم میشود
و صدایم به تو نمیرسد
نگاهت میکنم
میخواهم چشمانم به تو بگویند “دوستت دارم”
اما نگاهم در غبار گم میشود
و هرگز به تو نمیرسد
ebrahim
یک هیزم شکن زمانی خسته میشه که تبرش کند بشه
نه اینکه هیزمش زیاد باشه
تبر ما انسان ها باورهامونه ، نه ارزوهایمان..
mina_z
گاهـــــے درست شبیهـ مسجد بین راهـــــے تنهایمـ
هرکسے کهـ مے آید مسافر است!
و مے شکند همـ نمازش را همـ دلــــــــــــــــــمـ را...