یافتن پست: #هایم

ronak
ronak
دیر زمانی است که از رفتنت گذشته و چه سخت است انتظار ی که به پایان نخواهد رسید
انتظاری که امید در آن نیست
انتظاری که درکش مبهم است امیدی نیست و باز هم شاید امیدی هست اگر نبود تحمل ندیدنت سخت تر از این بود که هست
دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ است
برای دیدنت
دلم تنگ است
عشقم
کاش …
دیگر نمی توانم نه دیگر توان نوشتن ندارم اثری که از دل به دستانم رسیده نیرویم را می گیرد
در عجبم از صبری که خدایمان می دهد فکر می کردم بدون تو نابودم ولی باز هستم و خواهم بود
کاش آرامشت را بر هم نزنم که من صبرم به خاطر آرامش توست
ناله هایم را بی پاسخ نگذار
با من سخن بگو …
دوستت دارم تا همیشه
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 15:00
+6
sasan pool
sasan pool
شــش ســــین!
ماییم و هفــت سینی که امسال

شـــش سین دارد!

چرا که سبزی حضور تــــــو،

در خانه نیست...!!!

تقدیم به کسانی که عزیزی را از دست داده اند(از جمله خودم)

جایشان در قلب هایمان ســـبز!!!

پیشاپیش عید رو به شما دوستای گلم تبریک میگم و سال خوبی رو براتون آرزو میکنم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:32
+1
حمید
حمید
دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم و آرزویی در دل کردم
آرزویی هر چند بچه گانه
هر چند از روی دل
هر چند می دانم ممکن است به آرزویم نرسم
ولی حتی اگر به آرزویم نرسم٬
من تا آرزوها و هر جا که درها را باز کنی با تو هستم و خواهم بود
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر فاصله ها باعث دوری دیده ها گردد
همیشه در دلم خواهی ماند
جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو
و هیچ کسی نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد…
نگاه معصومت در یاد من همیشه جاوید است
برای همیشه…
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 01:06
+2
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
‫خوابهایم
بوی تن تو را میدهند
نکند آن دورترها
نیمه شب در آغوشم میگیری ..‬.
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:18
+4
نیوشا
نیوشا
آنقدر دلگیرم از زندگی

که نمی دانم فریاد هایم را در کدام کوهستان به صدا در آورم!!!

خالی ام از لحظه های با هم بودن

و این سکوت تنهایی......ملال آور است...

شب خوش همدردها
دوستون دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 04:11
+7
ali
ali
ز این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 23:41
+2
امیرحسین
امیرحسین
یک هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند باشه نه اینکه هیزمش زیاد باشه.

تبر ما انسانها باورهایمان است ، نه آرزوهایمان.........
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:39
+4
حمید
حمید
در SMS
تمام حرف هایم را از چشمانم خواندی
چشمان تو آگاه بود یا چشمان من رسوا؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 23:38
+4
مهسا
مهسا
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد ! امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 17:58
+9
مهسا
مهسا
دنیای عجیبی شده است!!! برای دروغ هایمان، خدا را قسم میخوریم... و به حرف راست که میرسیم، می شود جان تو...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 17:10
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ