یافتن پست: #ها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دخترتوخیابون گفتم خانم ببخشید ساعت چنده؟
یهو برگشت اشک توچشماش جمع شد و ساعتشو در اورد گفت عزیزم قابل تو رونداره فدات شم !! توفقط منو بگیر!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منم مث پلنگ مازندران با نهایت سرعت فرارکردم!!!!
امنیت اجتماعی برا پسرا کم شده ناموسن
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:34
+4
mohamadjavad
mohamadjavad
چوپان قصه مادروغگو نبود.اوتنهابود.وازفرط تنهایی فریاد گرگ سرمیداد.افسوس که کسی تننهایی اش رادرک نکردوهمه درپی گرگ بودند.دراینن میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:27
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
من اومدی
دس دس دس
سوت سووووووووووووووووووووت
هووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورا
دستا شله ها
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:25
+6
mohamadjavad
mohamadjavad
سلامتی کسی که میدونه.ولی ساکت میمونه... سلامتی کسی که درونش داره میسوزه اماترجیح میده لبهاشو بدوزه... سلامتی روزگاری که روزگارش گذشته... سلامتی اونایی که تلخ میخورن وشیرین سخن میگنن... سلامتی راهی که آخرش میرسه به مقصود... به سلامتی سرنوشت.که نمیشه اونواز"سر"نوشت....
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:16
+4
mohamadjavad
mohamadjavad
گاهی باران هوه ی دغدغه اش بارش نیست.بلکه ازغصه تنهاشدنش میبارد...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:07
+6
TiNa
TiNa
بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر… من تمام خواستن را وجب کردم
هیچکس… هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست…
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:05
+12
TiNa
TiNa

وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم و تو تنها قرار زندگیم باشی از هر چه قرار است غیر تو باشد خواهم گذشت.


دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:03
+10
سعید
سعید

از اعماق رویاهایم ،فریادهایم را سکوت میکنم
تا در حقیقت بمیرد این جسد متحرک
 میان اینهمه دروغ های واقعی
زیر آوارهای باران مانده ام با چتر آهنی
 میشوید خوبی هایم ،را نمیبرد پلیدیهایم را ،
بس که سنگین شده ام سیل ها هم طرفم نمی آیند
بی تو من اینم نه کمتر نه بیشتر

دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 11:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







وجداناً اگه فقط یكبار تو بچگیات

از این ساعت هایِ مارك دار ساختی






4 دیدگاه  •   •   •  1393/06/6 - 19:19
+10
mohamadjavad
mohamadjavad
ایناکه توخیابون راه میرن ویهو باخودشون میخندن...آدمای ان کهه با خاطره هاشون زنده ان دیونه نیستن فقط یکم خسته ان
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/6 - 19:18
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ