یافتن پست: #ها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم
.

.

.

تنها فایده ای که این گوشیای نوکیای قدیمی برام داشتن این بود که:

ترتیبِ حروفِ الفبا رو باهاشون یاد گرفتم....

از بس اس ام اس بازی کردم. :)
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 21:00
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم::
یه روز داخل مترو صندلیم رو به یک پیرزن دادم
در حقم دعا کرد و گفت:
جوان دعا میکنم پیر شی اما هیچ وقت نوبتی نشی!!
سوال کردم حاج خانم نوبتی دیگه چیه ؟؟
گفت فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانت رو نداشتی
بین بچه هات به خاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست. من نگهش نمی دارم، نوبت توست.

امیدوارم هیچ کدوم ما هیچ وقت نوبتی نشیم!!
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:57
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ترس های من در مراحل مختلف زندگی:
2سالگی:عباس آقا
4سالگی:عمو بیا آمپول بزن
6سالگی:نمکی
10سالگی:بچه دزد
15سالگی:تاریکی
17سالگی:جن
23سالگی:تمام شدن حجم اینترنت!!!
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:56
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف می کنم من تا یازده سالگیم فکر می کردم لندن یه کشوره=/
تازه فکر می کردم برج ایفل هم توی لندنه=/
یادمه یه بارم یه نفر میخواست قانعم کنه که لندن یه شهره و پایتخت انگلستانه من بهش میگفتم دروغ نگو پایتخت انگلستان که منچستر یونایتده!!!!
ینی جغرافیام در حد صفر بوده هاااااااا....من نمی دونم چه جوری تونستم دوره ی ابتدایی رو تموم کنم و نیوفتم=!
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:45
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من اگر استاد گيتار بودم به هنرجوهام قبل از آموزش هرچيزى ميگفتم نواختن گيتار الزاما صداتو قشنگ نميكنه.
2 دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:41
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم اون وقتا که چهار پنج سالم بود مادربزرگ خدا بیامرزم سرطان داشت همیشه خونشون بودیم(من و دخترخالم که یکسال بزرگتره)بعد این دخی خاله ما میگفت بریم مسابقه دو بدیم منم نمیدونستم دو یعنی دویدن هی میگفتم اول مسابقه یک بدیم!دختر خالمم میگفت باشه اول مسابقه دو بدیم
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:34
+1
محمد
محمد

خاطرات کودکیم راورق میزنم,
ویک به یک ع[!]ارابانگاهم مینوشم,
ع[!]ای دوران کودکیم طعم خوبی دارند
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:15
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻤﺖ ....
ﺗـﻮ ﺭﺍ ﮐـﻪ ﻧـﺎﺑـﺘﺮﯾﻦ ﺣـﺲ ﻋـﺎﻟـﻤﯽ!!!!!!
ﻋـﺎﺷﻘـﺎﻧﻪ... ﺻﺎﺩﻗـﺎﻧﻪ... ﺧـﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻤﺖ
ﺗـﻮ ﺭﺍ .....ﺗـﻮﯾﯽ ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﻣـﻦ ﺣـﺲ ﺑـﻮﺩﻥ...ﺣـﺲ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﻣـﯿـﺪﻫﯽ ،
ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻤﺖ ﻭ ﭼـﻪ ﺑـﯿـﺘﺎﺑـﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﻧـﺘـﻈﺎﺭ ﺩﯾـﺪﺍﺭﺕ ﺛـﺎﻧـﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧـﻂ
ﻣـﯿـﺰﻧـﻢ !!
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 18:29
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اي عشق تو را دارم و داراي جهانم...
همواره تويي...هرچه تو گويي و تو خواهي....
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 18:28
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سلامی هم بکنیم به کارنامه ها
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سلام ای درخشان خانه مان سوز ، سلام .. [[[ :)) ]]]
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 18:17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ