♥ نگار ♥
آهای بعضیا کهع چراغ خاموش میاین و میرین
ما حواسمون هستا
♥ نگار ♥
اونی که الان دستش تو دستای توئه همون نامردیه که سه دقیقه پیش دستش تو دماغ و بعد در دهانش بود! ))))
حالت به هم خورد؟ هان فک کردی میگم دستش تو دست من بود! من عمرا به همچین دستی دست نمیزنم! مال خودت!
♥ نگار ♥
رفتم بانک به کارمنده می گم:
ببخشید شما صندوقدار هستین؟
میگه: نه هاچ بکم! ملت اعصاب ندارنا.
♥ نگار ♥
ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﻓﺼﻞ ﺟﺪﯾﺪ ﻭ ﺗﺴﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ :
ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺑﻬﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ
ﻇﻬﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ، ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺷﺐ ﭘﺎﯾﯿﺰﻩ
ﺁﺧﺮﺍﯼ ﺷﺒﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﻭ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﻭ ﺭﻋﺪ ﻭﺑﺮﻕ و اینا |: