یافتن پست: #ها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




دست های اورا کـــــــه گرفتـــــی

دیگـــر به مـــن نگاه نکن ....

نگاه تـــو ...

بیشتـــر از دیـــدن دستهایتان آتشـــم میـــــــزنــــــد ....
دیدگاه  •   •   •  1394/04/23 - 12:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرد را باید بوسید!
حتی وقتی اعصاب نداره!
حتی وقتی ریشش بلنده!
حتی وقتی داد میزنه!
حتی وقتی بی تفاوت شده!
حتی وقتی سرش همش تو گوشیشه!
حتى وقتى شبها دیر میاد خونه!
این مرد را باید بوسید...
و گذاشت كنار!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
والا قحطی که نیومده
دیدگاه  •   •   •  1394/04/23 - 12:14
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکیم نداریم!
بياد زیر پستمون بنويسه...
این ديووووونه ماله منه!!!
.
.
.
.

منم بنویسم ديوووونه عمته.... دهن منو وا نکناااا




بخاطر همین اخلاق گندمه که کسی نمینویسه وباهام دوست نمیشه دیگه:(((
دیدگاه  •   •   •  1394/04/22 - 13:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معده دخترها بعداز مهمونی

نصف سیب
نصف موز
نصف استکان چایی
نصف نصف بشقاب برنج
نصف ژله
نصف شیرینی


حالامعده پسرها
۵عدد سیب
شش عدد موز
یه سماور چایی
یه مرغ کامل
به اضافه کلی چیز دیگه....

جالب اینجاست که بعداز مهمونی. دخترها میگن. امشب زیادروی کردیم. رژییمم شکست

ولی پسرها میگن. جمعیت زیاد بود. روم نشد چیزی بخورم -___________-
دیدگاه  •   •   •  1394/04/22 - 12:56
+2
محمد
محمد

امشب یک جمله ی تلخ مهمان من باش !

بگذار یادم نرود


که مرا در شبی رو به انتهای زمستان


به هیچ خدایی نسپردی و رفتی !
دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:55
+4
محمد
محمد

پشت آن پنجره ی رو به افق،

پشت دروازه ی تردید و خیال،

لابه لای تن عریانی بید،

لابه لای شاخ و برگ های خزان،

من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!
دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:50
+3
محمد
محمد

پــــلاک


کوچـــه حـــتــــی آدرس


خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام


چه فایــــده یــــاد تــــــــــــــو


در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های


این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی


پـــیــــدا می کـــنـــد

دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:39
+4
محمد
محمد

رسم ” خوب ” ها همین است


حرف آمدنشان شادت می کند


و ماندنشان


با دلت چنان می کند


که هنوز نرفته


دلتنگشان می شوی . . .

دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:35
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی دونفر از هم جدا میشن.......

دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن

چون به قلب همدیگه زخم زدن

نمیتونن دشمن همدیگه باشن

چون زمانی همو دوس داشتن

تنها میتونن اشناترین غریبه برای همدیگه باشن
دیدگاه  •   •   •  1394/04/11 - 17:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




کاش میشد بچگی را زنده کرد
کودکی شد ، کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت ” را سرود
آن قیامت ، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد
دیدگاه  •   •   •  1394/04/11 - 17:19
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ