یافتن پست: #ها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







یک روز می بوسمت !
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
…… اهسته می بوسمت….!!!






دیدگاه  •   •   •  1393/09/19 - 12:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥










سلام، ظهر همگی بخیر
اتا ناهار مازرونی یعنی همه چی طبیعیه، ماهی، زیتون، پلا






دیدگاه  •   •   •  1393/09/19 - 12:14
+3
sami
sami
با تمام غــــرور پسرانه ام مینویسم :
گاهی دلـــــم برای صدای دخترانه ات ،
"عزیزم" گفتـــــن هایت
تنگــــــ میشود ...!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/16 - 14:49
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شنیدم خیلی داغونی پس گوش کن:
آدم حسابت نمیکنم تا قدر روزایی که میخواستمتو بدونی!
نمیبخشمت تا بفهمی بارها بخشیدمت،
صبر نمیکنم، رهات میکنم و میرم که بدونی اگه موندم رفتنو بلد بودم!
منت میزارم تا قدر خوبیهایی که کردمو بدونی،
بد میشم که فرقشو با خوبیهام بفهمی...
حالا از خودم راضیم حالمم خیلی خوبه.......
1 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 22:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کسانی که لایک نکنه ایشون رو به خدمتشون میفرستم!!! خخخخخ
3 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 22:01
+3
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



قبل از خواب،
فقـط و فقــط به تــــو فکر میکنم،
به همه زندگیم؛ که تـــــو هستــــی…
و می دانم که میخوابی،
و قبل از بسته شدن چشم هایت،
به همه چیز فکـــر میکنــــی
جـــٌــــز مـــن….!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺑﺮﻡ ﺳﻮﯾﯿﺲ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑــــــــــﻠﻪ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﮔﻮﻩ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﻑ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺟﺎﺩﻩ ﺣﺴﻦ ﺍﺑﺎﺩ ﺳﻔﻠﯽ ﻣﺴﺪﻭﺩﻩ
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند تا مورد هست میگم قشنگ با حس بهش فكر كنین
1 ‌ كشیدن دندون رو چوب بستنی
2 ‌ ناخون كشیدن رو موزایك
3 ‌ جویدن كانوا
4 ‌ كشیدن ناخون رو تخته سیا .
5 ‌ كشیده شدن سفت بیل رو آسفالت زیر ماسه .
6 ‌ كشیدن سكه رو موزاییك .
7-كشیدن دو تا یونولیت به هم.
8-كشیدن چنگال رو فلز
9-كشیدن دندون ها بهم
10-كشیدن ناخن رو دیوار
هرچی فحش هم بدی خودتی!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داستان خنده دار یک گلابی در كامیون گلابی ، یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه:

گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!

كامیون دورتر می شه،

صداشون ضعیف‌تر می شه.

گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!

باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!

گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!

گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،

واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه ؟!؟!؟!؟!؟
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تو را از دست دادم ، آی آدم های بعد از تو !
چه کوچک می نماید پیش تو غم های بعد از تو
تو را از دست دادم ، تو چه خواهی کرد بعد از من ؟
چه خواهم کرد بی تو با چه خواهم های بعد از تو ؟
تو را از دست ... ، دادم از همین زخم است ، می بینی ؟
دهانش را نمی بندند مرهم های بعد از تو
تو را از یاد خواهم برد کم کم ، بارها گفتم
به خود کِی میرسم اما به کم کم های بعد از تو ؟
بیا ، برگرد ، با هم گاه ... ، با هم راه ... ، با هم ... ، آه !
مرا دور از تو خواهد کشت "باهم" هایِ ... بعد از ... تو ...
"مژگان عباسلو"
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:04
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ