یافتن پست: #ها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی دلت از سن وسالت می گیره

میخواهی کودک باشی.

کودکی که به هر بهانه ای به اغوش غمخواری پناه میبرد وآسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی....

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی....!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ایرانسل ساعت ۷ صبح :
تنها با ۵۰۰تومان برنده خودروی بی ام و باشید
ایرانسل ساعت ۲ ظهر :
تنها با ۲۵۰تومان از تیم محبوبتان حمایت کنید
ایرانسل ساعت ۱۲ شب :
شما یک آهنگ پیشواز رایگان برنده شدید
هنوز دیر نیست برای شرکت در قرعه کشی. تنها با ۱۰۰ تومان !
ایرانسل ساعت ۴ صبح :
به من بگو با اون ۵۰۰۰تومنی که امروز از بابات گرفتی میخوای چیکاااااار کنی لامصب ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سرکلاس بودیم، استاد گفت: چقدر زمان داریم؟
گفتم: در حد دو جمله که با بیننده ها خداحافظی کنیم..!
.
.
.
.
.
دیوث بیرونم کرد!

خوب اعصاب نداری میگفتی از اتاق فرمان واست وقت میگرفتم..!!! :)))

:)):)):))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گردنــم درد می کنــد ...

از بــس همــه چیــز را گــردن مــن انداختــی !

دوســت نداشتنــت را ...

بهــانه گیــری هایــت را ...

و در آخــر رفتنــت را ...!
1 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو مترو داشتم چت میکردم دیدم پسره داره چت منو میخونه نوشتم:
((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما
حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))
ب همین دستگیره در، حداقل 5 نفر به زیپاشون نگاه کردن !
یه دختره هم اول خودشو جمع و جور کرد
بعد دید ک دارم نگاهش میکنم گفت :
مال من زیپ نداره دکمه ایه :|
اصن یه وضی !!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:11
+2
bestdata
bestdata
سالمندی میگفت : من چهار فرزندم را در تنها اتاق منزل کوچکم بزرگ کردم
اکنون آنها در چهار منزل بزرگ خود برای من یک اتاق کوچک هم ندارند
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 13:32
+3
bestdata
bestdata
چقدر زیباست 
کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز
نه از روی اجبار
و نه از روی تنهایی
فقط برای این که 
ارزش دوست داشتن دارد...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 13:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به خداحافظیِ تلخِ تو سوگند نشد...هر چه کردم که کنم ترک تو،سوگند نشد

خسته از بازی تکراریِ ما...رفتم اما به تو سوگند نشد

...

یه مُردم که گاهی نفس می کِشه...رو قلبش یه عکسِ قفس می کِشه

گرم بی شرف باز گره خورده به...دلی که همش پاهاشو پس می کِشه

نگو غیرممکن شده بودنت...نگو جا نذاشتم واسه موندنت

گناهم فقط بی گناهی شده...یه چیزی این وسط اشتباهی شده

حواست به من نیست،حواست کجاست...چقدر خواسته ی من اَزت نابجاست

تو باید بری آسمونی بشی...جهنم که جای چشای تو نیست

اتاقی که من توش قدم می زنم...یه دم خالی از ماجرای تو نیست

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن آخه تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

دیگه اصلا اَزت خوبی نمی خوام...دیگه اصلا شبا نوری نمی خوام

بزرگی کردی تا اینجاش،ممنون...تحمل کردی ما رو جاش ممنون

...

نگاه کن یه پُر ادعا رو...چطور تونستی با چشات شکارش کنی

تو باید بری،من یه دیوونم...یه بیمارو می خوای چیکارش کنی

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن،آخه بگو تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

نباشم شبا با کی حرف می زنی...غمای کیو از دلش می کَنی

قرار شد بری عاشق کی بشی...داری آرزومو به گند می کِشی

تو که رفتی کار هر روز و شبم هق هق شد...و خدا شاهد دق کردن این عاشق شد

حق من این همه بی کسی و آزار نبود..حق من خیره شدن به عکس دیوار نبود

تو که رفتی ریشه های منو با داس زدن...زنده بودم و به قاب عکس من یاس زدن

با روبان مشکی عکس منو تزیین کردن...یعنی می شه خاطرات خوبمون برگردن؟
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/09/14 - 21:32]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/14 - 21:22
+1
AmirAli
AmirAli
بچها بخدا سلام
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/14 - 19:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من باتو زندگى کردم...حقم نیست بى تو تنها شم...

واسه من ک از دنیاى تو دورم ...سخته جداشم....
دیدگاه  •   •   •  1393/09/14 - 14:14
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ