یافتن پست: #همه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا حالا دقت کردین وقتی همه جا ساکته و هیچکس نیست صدا های عجیب و غریب میاد؟؟؟
من موندم صدای ﭘا از کجا میاد!!! همش رو اعصاب منه...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا...

خدایا به خاطر راه رفتن،به خاطر حرف زدن،

به خاطر اینکه میتوانم ببینم و بشنوم و نفس بکشم،

خدایا به خاطر آسمان و پرنده هایش،به خاطر مادر و پدرم،

خدایا به خاطر درختها و شکوفه ها،به خاطر باران،

به خاطر دوستانم، به خاطر دوستی، به خاطر...

خدایا به خاطر همه چیز ممنون.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 22:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن


همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن



ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن


دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن



به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن


ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن



شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن


ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن



به خدا قسم که آن‌را، ثمر آن قدر نباشد


که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

شیخ بهایی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 21:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه ساده فرو میریزد همه ی یک ذهنیت
حتی با یک "منظوری" نداشتم ...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 20:22
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگن پسر هر چی زشت تر مهربونتر
پسر ایرونی هم که کلا همه از دم مهربونن:))
دخترا روسفید کنن خاهشن:))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 20:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی احساس راکد ماندن به ما دست میدهد

و ترس اینکه مبادا چون مردابی شوم و بگندم ،

همه ی وجود آدمی را فرا می گیرد

غافل از اینکه هر آنچه از جانب خداوند سبحان می رسد حکمتی دارد

غافل از اینکه گاهی این توقف ها شاید جریان یا شدت قوی تری ایست

برای طی کردن ادامه مسیر

در مسیر خودشناسی همیشه مسیر مستقیم نیست

گاهی چپ یا راست هم دارد گاهی توقف کردن هم دارد.

آنچه مهم است این است که در راه نمانی در هیچ منزلگاهی بیش از حد لنگر نیندازی

و شوق رفتن را در دلت زنده نگاه داری و دوباره به مسیر مستقیم برگردی...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 20:06
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
سلام به همه
5 دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 19:35
+4
zahra
zahra
سلام به همه
5 دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 19:24
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در تنگ نظر سعه ی صاحبنظری نیست

با شب پرگان ، جوهر خورشیدوری نیست

آن را که تجلی است در ایینه ی تاریخ

در شیشیه ی ساعت چه غم ار جلوه گری نیست ؟

رهتوشیه ی زهر سو نستانیم که ما را

با هر که در این راه سر همسفری نیست

در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند

آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست

اینان همه نو دولت عیش گذرانند

ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست

سوزی که درون دل ما می وزد این بار

کولک شبانه است نسیم سحری نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 19:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟

اینکه هر کاری در توانِت هست براش انجام بدی،


بعد برگرده بگه :مگه من ازت خواستم…..!...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 18:48
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ