خطا از من است ، می دانم … از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “ اما به دیگران هم دلسپرده ام از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “ اما به دیگران هم تکیه کرده ام اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم … خدایا ؛؛ رهایم نکن .....
بهترین بهترین من: خوب خوب نازنین من! نام تو همیشه مرا مست میکندبهتر از شراب بهتر از تمام شعرای ناب! نام تو ،اگر چه بهترین سرود زندگی استمن تو را به خلوت خدایی خیالی خود: "بهترین بهترین من"خطاب میکنم،بهترین بهترین من!
می ریزد اشک از دیدگانم می غلتد بر گونه هایم چه شور با نمکی خاص می گویند: گریه یا از شوق است یا از سر درد و جنس گریه ام ؛ همین است از سر درد نه برای خود که برای دیگری برای رفتنش برای تنهاییش برای درد های سینه اش برای ناگفته هایش دوست دارم گریه کنم اینبار برای خود نه برای او برای فرصت های از دست رفته ام برای ماندم در برزخ برای اما و اگرهایم که همیشه با من است
صدایم میزد : ”گلم” ! گلی بودم در باغچه ی دلش، اما… او باغبان عاشقی نبود، گاهی سر میزد و دل میبرد، سالها بعددانستم که من تنها نبودم،او باغبان گل های زیادی بود! برای همیشه به خدا واگذارش کردم