یافتن پست: #همیشه

behzadsadeghi
behzadsadeghi
اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی …. اگر با غیرتی ! اگر یک رنگی ….همیشه تنهایی !!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 01:02
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO

وجودت را بر ماندگارترین ستون خوبیها مینگارم
تا بدانی یادت برایم همیشه عزیز بوده و تا همیشه عزیز خواهد ماند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 22:45
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
همیشه آن چیزی که آدم ها را بهم پیوند می زند یک انگشتر مطلا با الماس های کاشته شده بر تاجش نیست، گاهی حتی یک گوشواره پلاستیکی دلی را برای شما می خرد..................................


دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:42
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رِفیقـا ” کَم ” باشَن ، امّا ” تَک ” باشَن !
به سلامتیه همه رفیقای تک . . .
سلامتی رفیقی که پیشمون نیست ولی توی قلبمونه !
به یادمون نیست ولی تو یادمونه !
بی خیالمونه ولی همیشه تو خیالمونه . . .
رفـاقت بار سنگینی ست !
کسی بـر دوش میگیرد که یک دنیا وفا و مرام دارد . . .
به سلامتیه رفیق واقعی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوست داشتن

آخرین دلیلِ دانایی‌ست

و عشق ...

همیشه علامتِ رستگاری نیست

و من گاهی اوقات مجبورم

به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:42
+1
xroyal54
xroyal54
همیشه که نباید زلزله بیاید
که ویرانی را ببینی
همین که تنها شدی ویرانی......!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 15:09
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: «می گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.»کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟»خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو، زیباترین و شیرین ‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.»کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟»اما خدا برای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشته‌ات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعاکنی.»کودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیده‌ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می‌کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟»- «فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.»کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما راببینم، ناراحت خواهم بود.»خدواند لبخند زد و گفت:‌ «فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.»در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگویید.»خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:«نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی او را مادر صدا کن

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:12
+2
AmiR
AmiR
من همیشه پشت چهره ای خندان پنهان شده ام
ولی تو با رفتنت مرا از قبل بدترم کردی
حالا دگر حتی از زندگی خود هم گذشته ام
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 00:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سر به هوا نیستم

امــــــــــــا

همیشه چشم به آسمان دارم

حال عجیبی ست

دیدن همان آسمان که

“شاید “تــــــــــــو

دقایقی پیش

به آن نگاه کرده ای…!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 22:10
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همیشه ایمان داشته ام

"سکوت"

شرافتی دارد که گفتن ندارد ... !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 21:49

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ