یافتن پست: #همین

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسره ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﯿﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ دخترم ﺷﯽ؟

اومدیم کلاس بزاریم گفتم :ﻧﻪ!
ﻣﯿﮕﻪ :ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ!
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ ﺷﻤﺎ ﺍِﺻﺮﺍﺭ ﺩﯾﺪﯾﻦ ﺗﻮ ﺟﻤﻠﻪ ﺑاﻻ |:
خو لامصب یه بار دیگه میگفتی من قبول میکردم:

از همین تریبون اعلام میکنم آقاعصن اون من نبودم گفتم نه :|

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 19:18
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺻﻤﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ
ﻫﻮﺭرررررررررررررررررﺍ . . .

.
.
.
.
.
.
عه ﭘﺲ ﮐﻮ ؟!
ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻢ ﺷﺪ
کصصصافط ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ . . .

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 18:47
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﻼﻡ ﻏﺮﯾﺒﻪ
ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﺮﯾﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻩ...
ﭘﺲ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮐﺸﯽ ﻭ ﺁﺷﺘﯽ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ...
ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻗﻬﺮ ﺑﻤﻮﻧﯿﺪ ﺣﺎﻝ ﮐﻨﯿﺪ

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 18:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونستید تو بهم زدنای ایرانی کلی بای ردو بدل میشه؟

مثال:

+ دیگه نمیخوام ببینمت شناختمت بای

+ باشه هرطور راحتی بای

+ هر طور راحتم؟ برو با همون دختر خاله اکبیریت نامرد بای

+ آره لیاقتت همینه بای

+ دیگه اس نده بای

+ باشه بای

بای و درد،بای و مرگ،خو مثل عادم بهم بزنید !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 18:09
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز تولد بابام بود و منم پول نداشتم واسش چیزی بگیرم. واسه همین رفتم کولرو خاموش کردم
وقتی اومد خونه و دید کولر خاموشه اشک تو چشماش جم شده بود, توی همون حالت گفت: کار کی بود؟
منم گفتم : قابلی نداشت بابا, تولدت مبارک
فک کنم خیییلی خوشش اومد :|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:47
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بار ساعت 3 نصفه شب موبایلم زنگ زد برداشتم دیدم جواب نمیده طرف. 5 دیقه بعدش دوباره زنگ زد بازم طرف حرف نزد هی همین طوری زنگ میزد 5 دیقه به 5 دیقه حرفم نمیزد. هیچی آخرش فهمیدم گذاشته بودم آلارم ساعت 3 پاشم درس بخونم!
بعدشم گوشی با کوبیده شدن خاموش شد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:24
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

[!]ان: این لیگ ایستگاه من نیست/ همین که به جام ‌جهانی رفتیم باید خوشحال باشیم

ادامه در دیدگاه

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 23:00
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
جثه ام کوچک است ولی دست هایم پر از امیدهایی که زیر همین چتر می شود*
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:52
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
تو بوی سفر می دهی! سرانجام به راه خواهی افتاد مثل همین قطارها مثل همین اتوبوس ها مثل همین کشتی ها.................


دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:18
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل ،
این سقوط ناگزیر آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف ابرهای سر به راه ،
بیدهای سر به زیر ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !
ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر ! آیه آیه ات صریح ،
سوره سوره ات فصیح ! مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان ،
مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر ای مسافر غریب ،
در دیار خویشتن با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر ! از کویر سوت و کور،
تا مرا صدا زدی دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر ! این تویی در آن طرف ،
پشت میله ها رها این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر دست خسته ی مرا ،
مثل کودکی بگیر با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:41
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ