یافتن پست: #همین

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر خونه مامان بزرگه :مخمل :نمیشه بمونی؟ آخه اگه بری جات تو خونه خالی میمونه.. هاپوکمار :مخمل کوماراهه، زندگی همینه، یه روز آمدن کرتاهه، یک روز هم رفتم کرتاهه… کیا یادشونه؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:02
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینایی که رنگ پوستشون تیره ست
اینایی که هیچکس دوسشون نداره
اینایی که معمولا شبا از خلوتشون بیرون میزنن
همینایی که جثه کوچیکی دارن اما خیلیا ازشون میترسن
اینایی که خدا دوتا بال بهشون داده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اینا سوسکن ، سریع با یه دمپایی بزنین روشون:|
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:49
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟؟؟
به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم ؟؟؟
مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه ؟؟؟
همینطوری که داری با خودت فکر میکنی
یهو یه چیزی یادت میاد !!!
یه چیز خیلی کوچیک ...
مثل یه خاطـــــــره ...
یه حـــــــرف ...
یه لبـــــــخند ...
یه نـــــــگاه ...
همین ... همین کافیه تا به خودت بیای
و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی !!!
که شده زندگیـــــــت ...
نفســـــــت ...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تو را از دست دادم ، آی آدم های بعد از تو !
چه کوچک می نماید پیش تو غم های بعد از تو
تو را از دست دادم ، تو چه خواهی کرد بعد از من ؟
چه خواهم کرد بی تو با چه خواهم های بعد از تو ؟
تو را از دست ... ، دادم از همین زخم است ، می بینی ؟
دهانش را نمی بندند مرهم های بعد از تو
تو را از یاد خواهم برد کم کم ، بارها گفتم
به خود کِی میرسم اما به کم کم های بعد از تو ؟
بیا ، برگرد ، با هم گاه ... ، با هم راه ... ، با هم ... ، آه !
مرا دور از تو خواهد کشت "باهم" هایِ ... بعد از ... تو ...
"مژگان عباسلو"
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو مترو داشتم چت میکردم دیدم پسره داره چت منو میخونه نوشتم:
((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما
حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))
ب همین دستگیره در، حداقل 5 نفر به زیپاشون نگاه کردن !
یه دختره هم اول خودشو جمع و جور کرد
بعد دید ک دارم نگاهش میکنم گفت :
مال من زیپ نداره دکمه ایه :|
اصن یه وضی !!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







بعضی خانوما اینقدر پاشنه کفش شون بلنده که
.
.
.
.
.
.
.
.
نمیشه بگی کفشت رو بپوش بریم !

باید بگی سوار شو بریم ! :|

به همین برکت قسم






آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/09/8 - 20:28]
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 20:03
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم لبنیاتی، دیدم یه دختر اومده با یه سطل!

به فروشنده میگه: آقا یه کیلو شیر گاو بدین

فروشنده گفت: تو این سطلی که آوردی یه کیلو شیر گاو جا نمیشه

دختره خیلی خونسرد گفت: پس لطفا یه کیلو شیر گوسفند بدین!

به همین برکت قسم تا همین چند دیقه پیش داشتم قفسه های مغازه رو گاز میگرفتم!

:))):))))))):))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:13
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
●●تصور کن روزی بهم پیام بدی و جواب ندم!
●●زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم
●●و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟
●●و تو بگی کجایی؟؟!
●●بگه منظورت اون مرحومه؟؟؟؟
●●چیکار میکنی؟ داد میزنی؟ گریه میکنی؟
●●اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم
●●اون لحظه چی میــــــــگی؟
●●تا وقتی امروز کنارتم سعی کن دوستم داشته باشی
●●چون ممکنه روزی بیاد و من نباشــــــم...
●●دیروز یکی رو دفن کردن امروز یکی و فردا هــــم من...
●●آرررررررررررررررره زندگی همینه .......
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 16:28
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد داشتیم یارو رفته دبی سوار تاکسی شده
وقتی نزدیک مقصد میرسه نمیدونسته
چطوری به عربی بگه من همینجا پیاده میشم
به راننده میگه :
داداش.... صدق الله العلی العظیم
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 15:15
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟؟؟
به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم ؟؟؟
مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه ؟؟؟
همینطوری که داری با خودت فکر میکنی
یهو یه چیزی یادت میاد !!!
یه چیز خیلی کوچیک ...
مثل یه خاطـــــــره ...
یه حـــــــرف ...
یه لبـــــــخند ...
یه نـــــــگاه ...
همین ... همین کافیه تا به خودت بیای
و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی !!!
که شده زندگیـــــــت ...
نفســـــــت ...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/5 - 15:39
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ