یافتن پست: #همین

مهسا
مهسا
برای نبودن که . . . همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت تمام بغضهایت گم شده باشی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 16:38
sasan pool
sasan pool
هوای امشبم با فکرت خرابه بدون تو خورشید محاله بتابه تو فانوس شبهای بیداریم باش نجاتم بده واسه گریه کردن به پای تو دیره یه جوری شکستم که گریه ات بگیره همین امشب از حال من با خبر باش نجاتم بده {-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 11:33
+1
مهسا
مهسا
از فری خوشحال پرسيدن با كدوم عبادت حال ميكني؟ گفت: نماز ميت. پرسيدن چرا؟ گفت: وضو كه نميخواد, ركوع وسجده نداره , كفشاتم در نمياري , تازه آخرش هم ناهار ميدن!{-20-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 00:51
+6
امیرحسین
امیرحسین
@Malo0o0os گاهی برات مهم نیست فلانی چی نوشته ناخودآگاه تا اسمشو میبینی لایک میزنی چون اون آدمو دوست داری انگار با لایکت میخوای بهش بگی ببین تو هر چی میخوای بنویس، ولی فقط باش !!!
4 دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 00:39
+3
gamer
gamer
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک...!
پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت، ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 23:47
+2
ronak
ronak
واقعا" دیگه همین مونده بود که بغل سوراخ توالت عکس بگیرین ! می گم تا اونجا که رفتی یه لبم از سوراخ توالتتون میگرفتی دیگه !!{-20-}
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 22:34
+3
-1
امیرحسین
امیرحسین
اون شبی با دوستم رفته بودم رستوان.... روبروی تخت ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.... قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین....دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،با نگاهش قبول کرد،بلند شدن ،پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخته ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت براش نوشته بودم . . . . . . . . . .خیـــــــلی پستی همین.....
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 22:27
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
بچه ها حرکت زدم در حد لالیگا. چند روز پیش به اد لیستم گفتم برن برام گزارش تخلف رد کنن که وبمو ببندن حالا فکر کنم بسته شده. لطف کنید با مرورگرهای مختلف وب رو باز کنید ببینید باز میشه یا نه. بعد بهم خبر بدین توی همین پست پـَـــ نــه پـَـــ هم ندارد
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 20:29
+1
مهسا
مهسا
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 20:08
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
داشتیم از فرودگاه بر می گشتیم به داداشم میگم توام با ما میایی؟ گفت: پـَـــ نــه پـَـــ همین جا رختخواب پهن می کنم می خوابم تا مامان اینا برگردن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 19:36
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ