رضا
حدّ پروازم نگاه توست بالم را نگیر
سهمام از شادی تویی با اخم حالم را نگیر
راه سخت و سبز بودن با تو را آسان نکن
جادههای پیچ در پیچ شمالم را نگیر
کیستی؟ پاسخ نمیخواهم بگویی هیچوقت
لذّت درگیری حل سؤالم را نگیر
من نشانی دارم از داغ تو روی سینهام
با همین بازیچهها سر کن، غزالم را نگیر
زندگی تنها به من قدر تو فرصت داده است
بیش از اینها خوب باش از من مجالم را نگیر
خسته از یکرنگیام میخواهم از حالا به بعد
تا ابد پاییز باشم، اعتدالم را نگیر
Hossein Behzadi
همیشه این سوال ذهن مرا در بر میگیرد : که چـــــــــرا ؟ اعتماد نگاه دیگران به تن ِزن ختم می شود ؟! مگر زن خلاصه شده در همین یک بدن ؟! کاش او را برای مهربانی قلبش می خواستــــی ... ... نـــه آنکه فقط شب را با تو به سر کنـــد !!! تو ! تمام قلب این زن را تسخیــر کردی ... ولی فقط پیچ و تاب تنش زیباست ؟؟؟ چـــــــــــــــــرا لبخنــــــــدش را نمی بینــــــــــــــی که از سردی ِ نگاهت بر روی لبانــــــــــــــش یــــــخ زده ... ؟؟؟
Hossein Behzadi
سکه ی زندگیم شیر ندارد!اما همین خطی که مرا به تو وصل نگه میدارد را خیلی دوست دارم...
mahdi
رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!