یافتن پست: #همین

ebrahim
ebrahim
دوستم می گفت دیشب رفتم استخر,بعداز شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تا اس ام اس از دوس دخترم:

اس ام اس ۱:عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟

اس ام اس ۲:انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.
... ... ...
اس ام اس ۳:همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو

اس ام اس۴:کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟

اس ام اس ۵:تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت.گمشو برو پیش همون دختر عموی …

اس ام اس۶:راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت حمید دو ماهه رابطه داریم.بای!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:40
+6
ebrahim
ebrahim
مدرسه دخترونه: ناظم : دخترا آخر هفته قراره بریم اردو بچه ها : آخ جووووووووووووووون اردو بچه ها من چیپس میارم با کلوچه. ساناز تو دوربین بیار عکس بندازیم اونجا و..... ... مدرسه پسرونه: ناظم : بچه ها آخر هفته میریم اردو بچه ها : ایول ایول بچه ها هر کی طلبه ویسکیه همین الان دنگش رو بده. صادق قلیون که به راهه ؟ اکبر با خودت سیخ بیار یه جوجه کباب مشت بزنیم آی آی گفتی بعدشم یه نخ وینستون می چسبه....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:28
+7
gha3m
gha3m
عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو ! .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:30
+4
مهسا
مهسا
کم کم دارد حالم بهم میخورد! از این همه معصومیتی که داشته ام و دارم یا سادگی یا غرور _یا هر اسمی که شما دلتان میخواهد رویش بگذارید_ دلم میخواهد همه اش را به دار بیاویزم به همین سادگی!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 02:17
+3
sasan pool
sasan pool
امروز یک خبر شنیدم که من وقتی شنیدم تا چند ساعت هنگ بودم.نوشته بود بنز و پورشه از ایران رفتن.بعد رئیس مجوز دهنده به خودرو های وارداتی میگه اینا استاندار نداشتن برای همین از ایران رفتن.نکنه پراید استاندارش از بنز بیشتر شده.عجب بابا بساطی داریم با این آقایون.{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:35
عسل ایرانی
عسل ایرانی
دلتنگـی ؛ پیچیــده نیســت...

یک دل..

یک آسمان..

یــک بغــض

و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:31
+4
پاراگلایدر
پاراگلایدر
گاهی علاجش کلمه نیست، گاهی اصلن علاجش کلمه نیست. گاهی اصلن نباید حرف زد. باید پا شد همین نصفه شبی مثلن شال و کلاه کرد، رفت زنگ در خانه ای را زد بدون حتی پرسیدن" بیام یا نه؟" این وقتها حضور باید می شود. آغوش هم نه شاید! به قدر یک لیوان چای دو نفره کفایت می کند حضور نفس دیگری، التیام می دهد، بس می شود... همین وقتهاست هم که فاصله ها ریشخندت می کنند و کلمه واجب می شوی!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 20:25
+9
رضا
رضا
پشت دیوار همین کوچه بدارم بزنید من که رفتم بنشینیدو...هوارم بزنید باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد بنوسید که: "بد بودم" و جارم بزنید من از آیین شما سیر شدم.. سیر شدم پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟! خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید آی! آنها!! که به بی برگی من می خندید! مرد باشید و...بیایید... و.... کنارم بزنید
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 17:55
+2
-1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
کوروش ساخت کتیبه ی حقوق بشر... واسه همینه که دارم یه غرور قشنگ... سلام به بروبکس پ نه پ ای خودمون.فردا تولد کوروش کبیره...عاشقشم. میلاد این بزرگ مرد عرصه ی تاریخ به همه ی ما آریایی هاا مبارک... پـَـــ نــه پـَـــ
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:58
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
زنگیدم به بابام میگم:همین حالا پول بریز به حسابم.میگه پول لازم داری دخترم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پ نه پ مرض دارم .میخواستم موجودیمو چک کنم ذوق کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:33
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ