یافتن پست: #همین

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دخترعمل پیوند قلب داشت, به پسر گفت منتظرم بمان و پسر با چشمان اشک بار گفت قلبم برای تو میتپد
دختربه هوش امد, سراغ پسر راگرفت پرستار گفت میدانی قلب کی در سینه ات میتپد... دختر به گریه افتاد
در همین موقع پسر از دسشویی بیرون امد و گفت عزیزم چرا گریه میکنی

دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 19:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیگه همین مدل مو را کم داشتیم

گوزن باید بیاد در محضرش شاگردی کنه :)))
دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 15:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز به یکی همینجوری اس دادم :
ببخشید می تونم شماره تونو داشته باشم ؟
برگشته میگه نه
یعنی اشک شوق تو چشام جمع شد
وقتی فهمیدم از من تعطیل تر هم هست
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:19
+3
محمد
محمد

فقط باش.
همین که هستی کافیست..!
دور ازمن....
بدون من.!چه فرقی میکند؟...
گل میخری!...خوب است!!!!
برای من نیست؟
نباشد.....
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست....!
دلخوشم به این حماقت شیرین..... :(فقط باش.
همین که هستی کافیست..!
دور ازمن....
بدون من.!چه فرقی میکند؟...
گل میخری!...خوب است!!!!
برای من نیست؟
نباشد.....
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست....!
دلخوشم به این حماقت شیرین..... :(
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 19:53
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
این دخترها و پسرایی که فقط بلدن با یکی بمونن ، جا داره همینجا از همشون قدردانی کنیم …
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 13:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من هروقت خیلی خوشحال می‌شم وسطش یکم فک می‌کنم ببینم کجای کار می‌لنگه
که من انقدر خوشحالم
اصولا باید یه ضدحالی باشه توش نمی‌شه همینجوری که!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:35
+3
AmirAli
AmirAli
دختره به فروشنده میگفت ۳تا مغازه بالایی همین کفشو ۳۰تومن ارزونتر میده، یارو زنگ زد به ۳تا مغازه بالایی گفت ممد تو باز داف دیدی [!] تو قیمتا
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:30
+4
AmirAli
AmirAli
تا ده سالگی هر شلواری که بپوشی سر زانوهاش سوراخ میشه؛ از ده سالگی تا آخر عمر هم همین پروسه روی خشتکت اجرا میشه
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:29
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ
ﮔﻔﺖ:
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﺭﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻧﺪ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ... ﮔﻮﺷﺘﻮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ،ﺑﻌﺪ ﯾﮏ
ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻧﺶ ﺗﻮ ﻭﺍﯾﺘﮑﺲ ... ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺪﻭﺯﻧﺵ :|
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺣﺪﻗﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ
ﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪ ... ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ
ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﭘﺪﺭﺑﭽﻪ ﺳﺮ ﻧﺮﺳﻪ :|
ﺣﺎﻻ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﻡ .... ﻧــﻪ !!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﯾﻀﻢ :| ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ :|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

امروز گوشی بابام رو بدون این که بفهمه برداشتم و اسمم رو از “اسم خودم” به ” ۲۰۰۰۹۰۲۲ ” تغییر دادم. بعد با گوشی خودم این پیامک رو براش فرستادم: ” مشترک گرامی، ضمن عرض تبریک ، به عرض میرساند شما در قرعه کشی همراه اول به مناسبت طرح تابستانی همرا اول، برنده یک دستگاه خودروی mazda 3 شده اید. ضمن عرض تبریک لطفا جهت دریافت جایزه عدد (یه عدد ده رقمی) را به همین شماره بفرستید. "هیچکس تنها نیست. همراه اول ” بنده خدا از ظهر تا حالا بالای بیست بار اون کد(عدد ده رقمی) رو داره برام میفرسته و من هر دفعه بهش جواب میدم: …” مشترک گرامی کد ارسالی شما صحیح نمیباشد.لطفا مجددا ارسال فرمائید” الان اسمس داده : برو گمشو همراه اول منم اسمس دادم: مشترک گرامی حالا که فحش میدهید مزدا که سهل است پیکان هم بهتون نمیدیم ...!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 19:59
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ