+ نَپرس !هیچ نَپُرس از כِلَم ..

هَمیـטּ "چـﮧ خَبَر؟" ..

هَمیـטּ "چـﮧ مےڪُنـے؟" ..

ایـטּ روزهـآسُوآلِ خوبے نیست...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

از یک جائی به بعد آدم می شود آدم ِ منتظر ... ،

توی ِ خود َش هم نوبت می گیرد و منتظر می ماند ... ،

منتظر ِ هیچی ...

░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞
می خواستم چشمهای تو را ببوسم
تو نبودی، باران بود
رو به آسمانِ بلندِ پُر گفت و گو گفتم:
تو ندیدیش...!؟-
دیدم دارد ترانه ای به یادم می آید
می خواستم صورتم از لمسِ لذیذِ باران
فقط خیسِ گریه شود
ورنه کدام چشم
کدام بوسه
کدام گفت و گو...!؟
من هرگز هیچ میلی
به پنهان کردنِ کلماتِ بی رویا نداشته ام.
░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞

تو خونه شما هم اینجوریه که بعد از شام هیچکس جرات نمیکنه از جاش بلند شه چون تا بلند شه:::سرپایی ظرفا رو ببر آشپزخونه بشور، سرپایی چایی بیار، استکانا رو ببر، سر پایی میوه بیار، سر پایی رخت خوابا رو هم بنداز،،،
..
.
.
.
-کولرو هم روشن کنم؟؟
-غلط می کنی...

خیر سرمون رفتیم شمع روشن کردیم حاجت بگیریم

یه زنه هم اومد شمعشو پیش شمعای من روشن کرد

بعد شمعش افتاد رو شمعای من حاجتا قاطی شد هیچی دیگه الان حالت تهوع بهم دست داده

یه بار ساعت 3 نصفه شب موبایلم زنگ زد برداشتم دیدم جواب نمیده طرف. 5 دیقه بعدش دوباره زنگ زد بازم طرف حرف نزد هی همین طوری زنگ میزد 5 دیقه به 5 دیقه حرفم نمیزد. هیچی آخرش فهمیدم گذاشته بودم آلارم ساعت 3 پاشم درس بخونم!
بعدشم گوشی با کوبیده شدن خاموش شد!

درد اینجاست، که درد را نمیشود به هیچکس حالی کرد...

به سلامتی اونایی که از هر انگشتشون یه هـــنر میریزه...
میرنجونن...
میشکونن...
میسوزونن...
لــه(لح) میکنن...
نابود میکنن...
وبیشتر به سلامتی"اونـــایی که جز دوست داشتن" این موجودات هنــــرمند با تمام وجودشون "هیچ هنر" دیگه ای ندارن...!

בפֿـتر کـﮧ باشی میدونی اولیـלּ عشق زنـבگیت پـבرتـﮧ

בפֿـتر کـﮧ باشی میدونی مـפـکم تریـלּ پناهگاه בنیا آغوش گرم پـבرتـﮧ

دפֿـتر کـﮧ باشی میدونی مرבونـﮧ تریـלּ בستی ک میتونی بگیری و از هیچی نترسی . . .

בستای گرم ُ مهربوלּ پـבرتـﮧ

בפֿـتـر کـﮧ باشی میدونی هر کجای دنیا هم باشی . .

چـﮧ باشـﮧ چـﮧ نباشـﮧ ، قویتریـלּ فرشتـﮧ نگهباלּ پـבرتـﮧ