♥ نگار ♥
هیچ میدانید زندگی وخوشبختی همین روزهایست که انتظار تمام شدنشان را داریم؟؟
♥ نگار ♥
بابا
====
بیش از چهل سال کارگری کردم
هیچ گاه
خستگی از بدنم در نرفت
چراکه هیچوقت
حق کارم را نگرفتم
تیکیه بر دیوار آشپزخانه
اشک روانش
بابا برای آخرین بار گفت
از کارگری....
(کارگر مبارز)
♥ نگار ♥
.من مث اون گل سرخم ک گذاشتن لای دفتر ...
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
مث تقدیر...
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
مث قسمت..
.
..
.
.
. مث الماسی ک هیچکس وا3 اون نذاشته قیمت..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
اما تو چی؟؟
.
.
..
موی بلند، روی سیاه ناخن دراز واه و واه و واه!!!!!!!!!!!!
♥ نگار ♥
به اونایی که عجله دارن فارغ التحصیل شن یادآوری کنم که عزیزم بیرون که کار نیست ، باور کن خونه هم هیچ خبری نیست !
همون دانشگاه بمون حداقل هر کی پرسید چیکار میکنی بگی دانشجو هستم