یافتن پست: #وقتی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لذتهای کوچک زندگی:
۱- اونطرف بالش ک خنکه
۲- با پتو زیر کولر بخوابی
۳- در یخچال رو باز کنی پر باشه
۴- کسی که دوستش داری هر روز بهت زنگ بزنه
۵- بنوازی و همراه با اون بخونی
۶-وقتی همه ی کارات تموم شد و داری از خستگی میمیری بری بخوابی
۷- بعد از ی مسافرت طولانی رو تختت بخوابی
۸- از خواب بیدار شی در حالی ک خوابت میاد ببینی هنوز چند ساعت وقت برا خواب داری
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 12:48
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چه فرقی دارد

پُشت پنجره اتاقت باشی

یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن

وقتی که آرزوهایت

در حبس باشند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:40
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
کاش وقتی آسمان بارانی است چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم لحظه ای را یا یکدیگر کنیم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 00:24
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: «می گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.»کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟»خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو، زیباترین و شیرین ‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.»کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 00:11
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا حالا دقت کردید، وقتی میرید خرید
.
.
.
.
ولی وقتی میاید خر نیستید... :)
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 22:30
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در جواب به کسانی که وقتی دستتو می کنی تو دماغت

میگن : “داری شماره ی فلانی رو می گیری ؟”

باید سریع دستتو دربیاری و بگی “بیا با تو کار داره”
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 22:27
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
با همیم اما این رسیدن نیست اون که دنیامه عاشق من نیست با همیم اما پیش هم این یه تسکینه این که هم دردیم این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:13
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
...
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این(باقیش تو دیدگاه)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:50
+3
parisa
parisa
دلتنگ که شوی یادت می رود او همان بود که فاصله را پذیرفت و خود با پای خود رفت... فراموش می کنی هر آنچه به تو گذشت و او آسوده به این حالت خندید ، از یاد میبری چه در این میان گذشت به تو ، فقط او را می خواهی... فقط او را! وقتی که دلتنگش شوی....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 22:38
+8
parisa
parisa
یه مدل بی شعورم داریم که وقتی باهاش مشورت میکنی در آخر میگه :

نمیدونم والا هر طور خودت می دونی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 22:18
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ