یافتن پست: #وقتی

saman
saman
من اگه تنهات گذاشتم فکر نکن دوستت نداشتم

گاهی زندگی عجیبه بازیهاش پر از نشیبه

من و تو دل داده بودیم پای عشق وایستاده بودیم

ولی زندگی خطر کرد عشق مارو در به در کرد

توی لحظه های اخر خاطراتمنو تر کرد

اما خیسی چشاتم واسه عشقمون عزیزه

چشاتم خیلی صبورن گرچه مثل دریا خیسه

صدای سکوتت امشب منو اب میکنه هر دم

تو چرا چیزی نمیگی توی این شبهای سردم

اخر تقویم عشقت میدونم که نا تموم شد

همه ی روزای خوبت پای عشق من حروم شد

وقتی از پیش تو میرم زندگی برام تمومه

عزیزم خدانگهدار گاهی عاشقی حرومه!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:59
+2
saman
saman
در CARLO
قشنگیش همینه عشقت تورو تنها میذاره
تو از عشق حرف نزن معنی عشقو نمیدونی
میگی دوستم داری اما میری و نمیمونی
اره میری ولی غم تو دلم اسیره سخته
شاید قسمت اینه اون که برات میمیره رفته
فقط وقتی میری نگو که کار روزگاره
قشنگیش همینه عشقت تو رو تنها میذاره
تو از عشق حرف نزن عشق معنی تازه نداره
میخوای بری برو دوست داشتن اندازه نداره
برو تو البوم خاطره هام عکساتو بردار
باید یادم بره عشقت همین بود بی کم و کاست
باید یادم بره روزای خوب و شاد برفی
باید یادم بره هر چی که میگفتی هر حرفی
خودت یه روز میای شاید یه ماه شاید یه سال یه قرن دیگه
بدون من چشم به راهتم ته قصه همینه
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/9 - 14:34]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:33
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
چه زیبا گفت مترسک ، وقتی نمی شود به سمتت آمد ، همین یک پا هم اضافی است
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 11:45
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
کاش #فاصله ها اجازه میدادند وقتی به یاد هم می افتند آدم هادرکنارهم باشند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 00:18
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
در جستجوی چه جوابی هستی وقتی را آزار میدهی و بعد از او میپرسی داری . . . ؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 00:07
+2
parisa
parisa
در CARLO
تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه راهو با هم رفتیم ، تنهایی برگشتن خیلی سخته
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 21:55
+6
parisa
parisa
تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه راهو با هم رفتیم ، تنهایی برگشتن خیلی سخته
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 21:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بودنت را دوســت دارم....
وقتی مــــرا ...دربر میگیری ....
و به آغوشــت ســــــفت... مرا می فشـــاری...
وادارم مــــــــــی کنی که...
به هیچ کس فکر نـــــکنم ....
جز تـــــو....!
***
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 20:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی که خیلی دیره ، تازه می فهمی که اونی که از همه ساکت تر بود ، بیشتر از همه دوستت داشت .... ولی تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی بود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 20:23
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
"می دانی فکر "هزارتو"اول از کجا آمد؟از بین النهرین باستان.
روده های حیوانات را بیرون میکشیدند...گمان میکنم گاهی هم مال آدمها را!
و از شکل آن برای پیش بینی آینده استفاده می کردند. بنابراین الگوی نخستین هزارتو در یک کلمه "شکم"است.که یعنی قوانین هزارتو درون توست و با هزارتوی بیرون ارتباط دارد.آنچه بیرون از توست منعکس کننده ی چیزهای درون توست و آنچه درون توست منعکس کننده ی چیزهای بیرونی ست.بنابراین وقتی به هزارتوی بیرون از خودت قدم میگذاری همزمان به هزارتوی درون هم قدم گذاشته ای"
*هاروکی موراکامی"
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 19:43
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ