یافتن پست: #وقتی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پشت این پنجره ها دل می گیره
غم و غصه دلو تو میدونی
وقتی از بخت خودم حرف میزنم
چشام اشک بارون میشه تو میدونی
عمریه غم تو دلم زندونیه
دل من زندون داره تو میدونی
هر چی بهش میکم تو آزادی دیگه
میگه من دوست دارم تو میدونی
می خوام امشب با خدام شکوه کنم
شکوه های دلمو تو میدونی
بگم ای خدا چرا بختم سیاس
چرا بخت من سیاس تو میدونی
پنجره بسته میشه شب میرسه
چشام آروم نداره تو میدونی
اگه امشب بکذره فردا میشه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:49
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:45
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
وقتی را به قصد رفتن بست , نگفتم : ” عزیزم این کار را نکن .”
نگفتم : ” برگرد و یکبار دیگر به من بده …”
وقتی پرسید دارم یا نه رویم را برگرداندم .
حالا او و من تمام چیزهایی را که نگفتم , می شنوم .
نگفتم : ” متآسفم , چون من هم مقصر بودم .”
نگفتم : ” اختلاف ها را کنار بگذاریم , چون تمام آنچه می خواهیم و و است .”
گفتم : ” اگر راهت را انتخاب کرده ای , من آن را نخواهم کرد .”
حالا او رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم . او را در اغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم .
نگفتم : ” اگر تو نباشی زندگی ام بی معنی خواهد بود .”
فکر میکردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد .
اما حالا تنها کاری که میکنم گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم .
نگفتم : ” بارانی ات را در آر … درست میکنم و با هم حرف میزنیم .”
نگفتم : ” جاده ی بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست .”
گفتم : “ نگهدار , باشی , خدا به همراهت .”
” او رفت و مرا تنها گذاشت تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:34
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
آری از آمده ام...

چه می دانستم این ور باید برای ، خورد؟!

برای کرد

برای دیده شدن را نشان داد

برای به رسیدن را به کشاند

هم با دلیلش را می پرسم

می گویند: از آمده!

می دهم به برگردم

و دغدغه ام برگرداندن

از دست ها باشد،

تا اینکه این ور باشم و !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 10:53
+4
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
، دنیای است!!!




وقتی را کردند ؛




شدی!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 10:50
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
….
وقتی بدانی او زندگی توست ؛
ولی ندانی تو او هستی…
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:43
+8
saqar
saqar
در CARLO
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم بابام برام یه مرغ حنایی خوشگل و کرچ خرید. منم هی پرتش میکردم بالا تا پرواز کنه. اون فلک زده هم برای اینکه نیوفته بال بال میزد، مث خر کیف میکردم. بالاخره تو یه صانحه هوایی جان به جان آفرین تسلیم کرد. نخند خو بچه بودم دیگه!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 18:23
+5
saqar
saqar
در CARLO
میخوام از چندتا درد دخترونه براتون بگم :فکر کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه، دست کنی تو موهات. از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه مانتو ببندی. از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 18:12
+5
saqar
saqar
در CARLO
عشق وقتی بشود دات کامی
حاصلش نیست بجز ناکامی
نتیجه گیری :برید عشق های دات ای ار ی پیدا کنید!
لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری
گوشی را که برداشت، فحش بدهی، مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید...!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:34
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
اصلا حسود نیستم اما وقتی دیدم واسه رفیقم اس اومد:کی میرسی خونه عشقم؟یه ذره دلم خواست!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:29
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ