یافتن پست: #سالم

نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ناﺳﺎﻟﻤﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻡ ﺯﯾﺮ ﭘﺴﺖ پسرایی که ﺩﻭﺳﺖ دختر ﺩﺍﺭﻥ
ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ : ﻭﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﻭﺯﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ، ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ .
ﺗﺎ پسره ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻨﺪﯾﻪ 4 ﺗﺎ ﻣﺸﺖ ﻭ ﻟﮕﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﺎﺕ ﮐﺮﺩﻥ !<img src=" title="{-6-}" />
ﺩﮐﺘﺮﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺧﻮﺏ ﻧﻤﯿﺸﯽ !
9 دیدگاه  •   •   •  1394/11/12 - 17:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر خالم یه اس. ام. اس فلسفی فرستاده بود؛

نمیدونم چی شد replay رو اشتباهی زدم اس. ام. اس خالی براش send شد.


جواب داد :دنیایی از حرفهای نگفته… مرسی!

ینی یه آدم سالم دور و برمون نیست ...
دیدگاه  •   •   •  1394/11/11 - 16:44
+3
مرتضی
مرتضی




توجـــــه توجـــــه !
دختر خانومااا واسه تست آقا پسرااا
تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش!
1.اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده
2.اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده
3.اگه پرید بالا بــــــــنگ زده
4.اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده
5.اگه ازت لب گرفت کک زده
6.اگه فشه ناجور ماجور داد مستـــــــه
7.اگه زد زیره گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت !

1 دیدگاه  •   •   •  1394/11/5 - 18:15
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻓﻘﻂ ی ﺍﻳﺮﺍﻧﻪ ﻛﻪ وقتی:

.
.
.
.
.
.
.

ﺩﺍﺭﻱ ﺯﻳﺮِ ﺑﺎﺭِ ﻣﺸﻜﻼﺗﺖ ﻟﻪ ﻣﻴﺸﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﺑﺮﻭ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﻜﺮ ﻛﻦ ﺳﺎﻟﻤﻲ
ﻣﺮﻳﺾ ﻣﻴﺸﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﺧﺪﺍﺭﻭﺷﻜﺮ ﻛﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ
ﻣﻲ ﻣﻴﺮﻱ ﻣﻴﮕﻦ ﺧﺪﺍﺭﻭﺷﻜﺮ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ !
دیدگاه  •   •   •  1394/11/3 - 21:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم یکی از تفریحات خعلی خعلی خعلی سالمم!
چک کردن last seen های بچه محصل های فامیل در آخرشب و گزارش دادن به پدر و مادرشون است..
.
.
.
.
.
.
.
.
ازدواج فامیلی هم نبوده.الکی حرف در نیارین
بالاخره یکی باید این دهه هشتادیا رو از تلگرام جمع کنه یا نهههههه؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 21:02
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم اون وقتا که چهار پنج سالم بود مادربزرگ خدا بیامرزم سرطان داشت همیشه خونشون بودیم(من و دخترخالم که یکسال بزرگتره)بعد این دخی خاله ما میگفت بریم مسابقه دو بدیم منم نمیدونستم دو یعنی دویدن هی میگفتم اول مسابقه یک بدیم!دختر خالمم میگفت باشه اول مسابقه دو بدیم
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:34
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چرا به شیر آب شیرمیگویند؟؟؟

در سال های دور ایران؛تنها دوشهر بیرجند و تبریز آب لوله کشی داشتند که آن صنعت را از روسیه به امانت برده بودند.و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب چاه که تمیز و سالم نبوداستفاده می کردند.در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود.یکی از این قنات ها که به سرچشمه معروف بود(وهست) متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمیشد.او نذر کرد اگر بچه دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند. پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد.در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند.مثلا در فرانسه سر خروس استفاده می کنند.او دید در اتریش،هر جا خروجی آب است؛سردیسی از شیر هست.پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد،سر شیری گذاشت.و مردم هروقت برای برداشتن آب به آنجا می رفتندومی گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم!
دیدگاه  •   •   •  1394/09/8 - 10:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخوام واستون از بچگیام بگم وقتی که یکسالم بود
.
.
.
.
.
.
.
.
اون موقع ها فقط دشوویی میکردم کاره خاصی نمیکردم
امیدوارم خوشتون اومده باشه:-)
دیدگاه  •   •   •  1394/08/24 - 16:07
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاقا بابابزرگم اومده خاطره دوران جوونیشو تعریف کنه(خالبند درجه یکم هس):
باباجون ۲۵،۶سالم ک بود یه هفته توجنگل گم شده بودم با هلی کوپتر واسم غذا میاوردن!!!!
ینی من موندم واسش غذا میاوردن با هلی کوپتر ولی اینو ورنمیداشتن ببرن؟؟؟؟؟
من برم تو سوراخ دماغ اون فیله گم شم اصن
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستای خوبم (البته همچین کسیم نیست اینجا به هر حال )من چند روز نیستم
برام دعا کنین زنده برگردم پیشتونم و هم چنان پست میذارم
شبتون عالی
1 دیدگاه  •   •   •  1394/07/8 - 21:25
+5
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ