یافتن پست: #پیش

sasan pool
sasan pool
روباه میره پیش خدا میگه خدایا چرامنو این همه حیله گرو دروغ گو آف[!]؟

خدامیگه ناشکرنباش. بروشهر ببین چه موجوداتی آفریدم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:59
+4
saqar
saqar
در CARLO
وصیت کردم هرکی تو مراسم ختمم گفت :”خدابیامرزتش، راحت شد”
با لبه ی سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من!
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:50
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
5 دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر میره هتل
صبح روز اول میره تو رستوران هتل صبحانه بخوره
می بینه تابلو نوشته از ساعت ٧ الی ١١ صبحانه
از ساعت ١١ الی ٥ ناهار
از ساعت ٥ الی ١١ شب شام سرو می شود
پیش خودش میگه پس من كی وقت كنم برم شهر رو ببینم :)))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:32
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داری میگذری از من داری رد میشی آسون حرفی برات ندارم

بغضمو کردی پنهون اشکامو در میاری ولی انگار نه انگار

دستامو بگیر تو دستهات برای آخرین بار ...

یه لحظه چشمهات رو ببند شاید باز یادت بیاد

همون که گفتی بهش یه روز جای تو هیچکس نمیاد

این شعر عاشقونه نیست یه التماسه خوب من

نشکن منو پسم نزن بگو چقدر گریه کنم تا دیگه از پیشم نری ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:18
+3
مهسا
مهسا
چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم

رفتم ی کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم
سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم !
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری
تو اون اینترنت بی صاحاب
برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام که داشت اخبار نیگا می کرد
خواهر کوچیکم هم داشت از خوشحالی
بالا پایین می پرید و میگفت آخ جون اگه بمیری
اتاقت مال من می شه !
{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 23:53
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یرانسل در آینده ای نزدیک:

نیم ساعت بعد خواب :مشترک گرامی دوست پسرتون که همراه اول داشت

و نیم ساعت پیش به شما شب بخیرگفت الان داره با یه دختری به شماره 0936………..


اس بازی میکنه.بیا و ببین چه دل و قلوه ای بهم میدن کصافطا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 17:45
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
خودش ، 10 دقیقه پیش
دلشوره مرانداشته باش!
اینجا هم اتاقی من حسرت توست،
رنج میخورم،
اشک مینوشم،
من خوبم!میدانم باحسرتت چگونه تاکنم! فقط برایم بنویس:
هنوز هم لبخندمیزنی؟
.H.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 16:29
+8
saman
saman
در CARLO
ببین این رنج و سختیها برای تو چه اسونه

دل سنگت ولی از عشق چرا چیزی نمیدونه؟

شراب خانگی دیگه به عشق تو شدست مرهم

برو پیمانه را خون کن که قلبم پر شدست از غم

حالا پیمانه پیمانه غم عشقت سرازیره

در این ثانیه ی اخر دلم پای تو میمیره

بی تو ای واپسین عشقم همه دنیا چه بی رنگ است

فراقت را تحمل نیست چرا اخر دلت سنگ است؟

شبی با تو سحر کردن می ارزد بر همه شبها

بیا ای که غم عشقت شده زیباترین غمها

بیا یک بوسه مهمان کن دل بی هم صدایم را

در این شبهای تنهایی ستاره شو هوایم را

بی تو من غرق تنهایی به لبخند تو اندیشم

به ان ثانیه که رفتی واسه همیشه از پیشم

حالا اغوش من بی تو چه سرد و از تو بیگانست

خداحافظ دگر بی تو تمام هستی افسانست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 15:14
+7
saman
saman
من اگه تنهات گذاشتم فکر نکن دوستت نداشتم

گاهی زندگی عجیبه بازیهاش پر از نشیبه

من و تو دل داده بودیم پای عشق وایستاده بودیم

ولی زندگی خطر کرد عشق مارو در به در کرد

توی لحظه های اخر خاطراتمنو تر کرد

اما خیسی چشاتم واسه عشقمون عزیزه

چشاتم خیلی صبورن گرچه مثل دریا خیسه

صدای سکوتت امشب منو اب میکنه هر دم

تو چرا چیزی نمیگی توی این شبهای سردم

اخر تقویم عشقت میدونم که نا تموم شد

همه ی روزای خوبت پای عشق من حروم شد

وقتی از پیش تو میرم زندگی برام تمومه

عزیزم خدانگهدار گاهی عاشقی حرومه!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:59
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ