یافتن پست: #پیش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دختر : عشقم میخوام یه چیز بگم ولی قول بده که عصبانی نشی...
پسر: باشه بگو...
دختر : داداشم هفته پیش خواهرتو دیده و خیلی خوشش اومده و میخواد که باهاش حرف بزنه...
پسر : چییییی؟ غلط کرده استخوناشو خورد میکنم. دندوناشو میریزم تو حلقش... اون کی باشه که به ناموس من نگاه کنه؟!! به چه حقی میخواد دستشو بگیره؟
دختر : میشه دستمو ول کنی؟ لطفا؟
پسر : چرا؟
دختر : چون الان توام دست ناموس داداشمو گرفتی... منو فراموش کن و برو ومواظب ناموست باش و به ناموس بقیه کاری نداشته باش...
اینجاس که میگن روشنفکریت واسه دخترای غریبست به مادرو خواهرای خودت که میرسی قیصر میشی؟؟؟
اینم از پسرا که همشون لنگه همن...

دیدگاه  •   •   •  1393/01/22 - 19:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد یه روز تو خیابون راه برم یه ماشین بزنه بهم ، منم محل ندم ، ‌بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم !
مردم چشاشون گرد بشه ! حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط ؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره ! من میخوام تحصیلاتمو ادامه بدم !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 17:48
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



این کاریکاتور پیشکش به همه رفته گران عزیز و خانواده شون ...

خسته نباشید نارنجی پوشان ...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 16:52
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همچو فرهاد بود کوه کنی ، پیشه ما
کوه ما ، سینه ما،ناخن ما ،تیشه ما
شور شیرین ز بس آراست ره جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ما


دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 22:08
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



صدامو داری

به احترامت هیچوقت حتی ، من

نمینداختم نگامو جایی

رفتی با اینکه میدونستی

تو رو دوست داشتم و رو هیچکی نی اون حسی

که رو تو بود و هست

شاید از اولشم من بودم که نباید میذاشتم رو تو دست

رو همه خوبی هام بستی چطور چشاتو

هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو

ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم

دیگه من حتی به خودمم نمی رسم

اصلا بی خیال

دیگه گذشت از درد و دل

منو تو هردو تامون شدیم دیگه هر دو ول

یه شب با این ،یه شب با اون

هزار تا کصافط کاری داریم به همرامون

منکه از تو بیشتر بود حاشیم

منکه حتی اگه تو نباشی ام

فقط به تو فک میکنم و تورو میخوام

چیه فک کردی مثل تو لا…ش.یــــم

دیگه خستم از خاطرات موندگارت

بدم میاد از اون نگاهت

برو نمیخوام بر گردی پیشم چون

خوب میدونم که کنارش خوبه حالت


دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 22:07
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این سربازای گروگان که آزاد شدن حالا باید برن دنبال ادامه سربازی و دنبال کار، ازدواج و خونه وماشین و پوشک بچه،



بعد اون موقع آرزو میکنن دوباره برگردن پیش جیش العدل
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 21:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﭘﺴﺮﻩ 7 ﺳﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ :
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ؟؟؟
ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺷﻮﮐﻪ ﻣﯿﺸﻪ
ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﺑﭽﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺗﺎ ﺑﻌﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺸﻪ
ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ 2 ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﺸﻦ،ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﻨﺎ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﺿﯿﺤﺎﺗﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ :
ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻟﻮ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ؟؟؟
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻫﯿﭽﯽ
ﺍﯾﻦ ﺑﭽﮥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﻣﻨﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ... ﻫﻤﯿﻦ

دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 18:38
+3
fereshte
fereshte
در پیش چشم همه برای من دست نیافتنی بودی حرفی نیست... لا اقل در پیش چشم من برای همه دم دستی نباش..
دیدگاه  •   •   •  1393/01/16 - 23:09
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مرزها تنها می توانند

لب ها را از هم دور نگه دارند

نسیمی که هر شب

موهایت را بر پیشانی ات می ریزد

باد پریشانی ست که از انگشتان من گذشته است




دیدگاه  •   •   •  1393/01/16 - 19:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اون گوشه از قلبم که مال هیچکس نیست
.
.
.
.
.
.
.
بیست تومن پیش ، ماهیانه چهارصد و پنجاه هزار تومن اجاره :D

هرکی خواست پیام بده

دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 20:17
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ