یافتن پست: #پیش

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چن روز پیش رفتم یه بسته هوا بخرم دیدم ای دل غافل! چن تا دونه چیپسم توشه! بخدا ما انتظار نداشتیم...:| مسئولین رسیدگی کنن چه وضعشه!:|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 19:10
+3
محمد
محمد
آیا هر روز شما تکراریست؟
آیا از افسردگی رنج می برید ؟
آیا از زندگی خسته شده وهیچ پیشرفتی ندارید ؟

 هیچ پیشنهادی برای شمانداریم خدا شاهده ما از شما بدتریم !:D
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 00:18
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند وقت پیش رفته بودیم امامزاده بعد تو مسیری ک باید پیاده میرفتیم، با یه آقای پیری داشتم تو مسیر حرف میزدم....
آقاهه :دخترم قبلاً این مسیرو با الاغ و قاطر میرفتیم، امروز داریم با شما میریم :|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 21:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﮔﻢ ﺷﺪﺗﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﻣﻨﻪ
.
.
.
.
.
ﻻﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟
ﯾﺎ ﺑﮑﺸﻤﺶ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻧﺼﻒ ﺑﻤﻮﻧﻰ!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 21:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسری که تو را دوست داشته باشد تنت را عریان نمیکند بانو!!



بلکه لباس عروس بر تنت میکند...



بفهم ! عشق اگر واقعا عشق بود ،



لذت آن بوسه بر پیشانی خیلی بیشتر از لب دادن بود...



اگر عشق واقعا باشد ، همان دستانت را که میگیرد




حتی برای یک لحظه دیوانه ات میکند



از برق چشمانم مست میشوی




احتیاج به هم آغوشی و همخوابی نیست ..



خلاصه رفیق سرت را درد نیاورم




اگر عشقت مردانگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذت میبرید



چون مطمئن هستی



جایت در میان قلبش ثابت و دست نخوردنی ست!!



لازم نیست هر روز هفت قلم آرایش کنی



که مبادا خوشکل تر از تو دلش را ببرند

خیالت تخت است که تو باهمان قیافه و خود واقعی ات

حاکم ذهن او هستی....

این مطمئن بودن از رابطه یعنی بالیدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت ؛

که یه مرد توی زندگی داری

تا همیشه تکیه گاهته و یقین داری که تنها انتخابش توی زندگی تو هستی و بس...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 21:15
+3
EHSAN
EHSAN
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت، پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت دل از خدا برید و در زمین نشست، صد بار عاشق شد و دلش شکست به هر طرف نگه کرد راهش بسته بود، یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:35
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مثل وقتی که
چراغ قرمز را رد می کنی
درست می مانی آن وسط
نه راه پس داری نه پیش ؛

هوای بوسه از لبانت به سرم زده است ...

"مهدی صادقی"


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



من غریق این سرابم سالهاست

تشنه ی یک قطره آبم سالهاست

سالها ماندم به صحرای خیال

تشنه ی یک قطره احساس زلال

تشنه ی آن روز های پاک پیش

تشنه ی یک تشنه دیدن همچو خویش

هرچه دیدم جملگی نیرنگ بود

کاشکی من هم دلم از سنگ بود...





دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﭘﺎﺵ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻪ

ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﺎﺭﻩ .

ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﺑُﮑﺸﯿﺪ

ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ

ﮔﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ...

ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺪﻭ ﺑﺪﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ

ﺑﺎﺯ ﮔﺎﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪﺭﻭ ﭘﺎﺵ

ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺎﺷﯽ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﻭﺍﯾﺴﯽ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﯽ .

ﮔﺎﻭ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻪ ..

ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ !!!

ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ...

ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﻭ ﺑُﮑﺸﯿﺪ :D



ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ :

ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻧﺨﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﺷﯽ ﻧﮑﻦ :)

دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 19:02
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
این تصویر مربوط به کارتون پلنگ صورتی در حدود ۳۹ سال پیش است. وقتی که پلنگ صورتی چمدونشو میبنده که بره سفر توریستی ، چهار کشور رو انتخاب میکنه که یکی از کشورها ایرانه!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:06
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ