یافتن پست: #چشم

behzadsadeghi
behzadsadeghi
این روز ها عجیب دل تنگ توام دل تنگ اجابت چشمانت دل تنگ رنگ نگاهت دل تنگ بوے عَطرت تو که نیستے... انگار زندگے بودن را کم می آورد و بهانه گیر نبودن است تو که نیستے دلتنگے هایت مرا از پا در می آورند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 02:50
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
• • •ڪاشـــــ فقط بـــآشے




وقتـے بغض مـیڪنم




بغلم ڪنـے و بگے




ببینمـــــ چشمـــــاتو




منـــــو نگاه کـטּ




اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا • • •
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:45
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تکرار پشت تکرار، من، تو، شراب، بوسه


یک عشق آتشین بار، من، تو ،شراب، بوسه


این بوسه چندمین است؟من چشم میگذارم


تو عاشقانه بشمار من ،تو، شراب، بوسه


امروز روز خوبیست آب از سر من و تو 


دیگر گذشته انگار، من، تو، شراب، بوسه


روح هزار عاشق ،در ما حلول کرده


خیام ،شمس،عطار،من، تو، شراب، بوسه


بی چشم های مستت،بازار گرم این عشق


میماند بی خریدار،من، تو، شراب، بوسه


از تو غزل نوشتم ،خوشبختی مسلّم


با این ردیف اینبار،من، تو، شراب، بوسه
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:29
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت وی زلف کمندین من و شبهای درازت شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت خود کیستی ای نغمه نوازنده بی سیم امشب به جگر می خوردم زخمه سازت باز آمدی ای شمع که با جمع نسازی بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت سر کن به شب و ناله شبگیر من ای دل تا شبرو عشقیم نشیب است و فرازت خواننده نمازم من اگر قبله ندانم ای کعبه دلها که بخوانم به نمازت

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:44
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک وساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس تو ذهن کوچه های آشنایی پر شده از پاییز تن طلائی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخهء خشک پیچک تنهایی

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:43
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگر وقتی کسی را در آغوش میگیری
در میان بازوانت میلرزد ،
اگرلبانش بر لبهایت چون آتش سوزنده است ،
اگر به سختی نفس میکشد ،
اگر در چشمانش برق و درخشندگی خاصی میبینی ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دهنت سرویسه ؛ طرف آنفلوانزا داره:))
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:25
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞
می خواستم چشمهای تو را ببوسم
تو نبودی، باران بود
رو به آسمانِ بلندِ پُر گفت و گو گفتم:
تو ندیدیش...!؟-
دیدم دارد ترانه ای به یادم می آید
می خواستم صورتم از لمسِ لذیذِ باران
فقط خیسِ گریه شود
ورنه کدام چشم
کدام بوسه
کدام گفت و گو...!؟
من هرگز هیچ میلی
به پنهان کردنِ کلماتِ بی رویا نداشته ام.
░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞░░░۞
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 20:45
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐تا همیشه بودن

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐تا همیشه دیدن را

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐فریاد زدم

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐از چشمت

▬▬▬▬▐ب
▬▬▬▬▐ا
▬▬▬▬▐ر
▬▬▬▬▐ی
▬▬▬▬▐د
▬▬▬▬▐م

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐قطره قطره

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▐چون باران. . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 20:35
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز تولد بابام بود و منم پول نداشتم واسش چیزی بگیرم. واسه همین رفتم کولرو خاموش کردم
وقتی اومد خونه و دید کولر خاموشه اشک تو چشماش جم شده بود, توی همون حالت گفت: کار کی بود؟
منم گفتم : قابلی نداشت بابا, تولدت مبارک
فک کنم خیییلی خوشش اومد :|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:47
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

گریه می کردم که با تو در هر لحظه بودنم می ارزه

چرا میخوای بگیری لحظه هامو

من میدونم این جدایی میسوزونه دلمو

این که توچشمامه فکر نکن اشکامه آخر دنیامه که میریزه روی شونه های تو

تو میری ومن میمونم با یه عالم عاشقونه های تو ...

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 17:31
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ