یافتن پست: #چشم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گـاهی وقـتـا بـه جـای خامـوشی در جـواب ابـلهان ،
بـایـد یـه مشت بخـوابـونی زیر چشمش!!

چـون آدمی کـه ابله بـاشه ،مـعـنـی اون سکوت رو هـم نـمیفـهمـه!:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 17:20
+4
maryam
maryam


هی تو !

کمی نزدیکتر بیا اما چیزی نگو

بگذار فقط ،چشمهایمان 

این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کند




دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 15:43
+3
maryam
maryam



دختري که وقتي مسخره بازي درمياري،نگات مي کنه و چشمهاش برق مي زنه و زير لب مي گه عزيــــــزم...!!


دختري که روسري بد رنگ رو که براش خريدي سر مي کنه و مياد به ديدنت...!!


دختري که وقتي قدم مي زنيد و يه پسر خوش تيپ تر مي بينه، خودش رو بيشتر مي چسبونه بهت...!!



دختري که وقتي از همه شاکي هستي و داد مي زني ، هيچي نمي گه، فقط آروم دستتو مي گيره...!!


دختري که روز زن براش يه شاخه گل مي خري ، با به لبخند مي گه مهم خودتي...!! اين دخترو حــــق ندارياذيت کني...!حــــــــــــــــــق نداري










1 دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 12:57
+4
maryam
maryam
چشم ابرو مشکی است دیگر

.

.

.

{-39-}.

.
.
.
گاهی دوست دارد به دیگران فخر بفروشد.
7 دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 11:46
+2
محمد
محمد

باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است


باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است 


باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام


باز هم که یادت امانم را بریده است 


باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو


باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم


باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود


سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم 


شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی 


در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم


باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه

دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 11:13
+2
محمد
محمد

راهی یه کوله راهم...

کوله بار عشقو بستم...


دیگه از خودم بریدم...


دیگه از آینه خستم...


تویی کعبه ی وجودم...


دور چشمه ی تو گشتم....


نکن از دلم گلایه...


باید از تو می گذشتم...


میخوام این عشق قشنگو...


از نگاهت پس بگیرم...


نمیخوام مثل پرنده...


تو یه قفس بمیرم...


ای نگاه مشکیه ناز...


کاش تو مهربون نبودی...


میون این همه آدم...


تو یه همزبون نبودی...


لحظه ی گذشتن از تو...


آخرین لحظه ی دیدار...


واسه تو از تو گذشتم...


همینو میگن یه:


 


ایثار... .

دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 10:47
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
11 دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 00:18
+3
محمد
محمد

هدف من توی گهواره مرد.....

روی ورق جوهری با اشکای خشک...

نقاشیام شده اشکالی کنگ افکارم شده خرواری فحش...

بحث این نیست که انسان کمه بحث سر اینه که چقد سوگند خره....

چون با هرکی نشست و1ماه بعدش .....

طوری ازش خورده که چشماش تره.....

تازه اینانیست عادت کردم .....

خط به خط توی کاغذ غرقم...........

شب به شب توی عالمی پرتم......

که جونیم حروم شد ساعت برگرد....

ساعت برگرد...... ساعت برگرد..... ساعت برگرد....


دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 21:07
+3
maryam
maryam

گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت

که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...

که وقتی تو اوج تنهایی هستی

با چشماش بهت بگه:

هستم تا تهش!

هستی؟!
3 دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 20:24
+3
maryam
maryam

هی فلانی!

دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…

هرجا که دلت میخواهد برو…

فقط آرزو میکنم

وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که

با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 20:21
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ