♥ نگار ♥
ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع
تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام
که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع
♥ نگار ♥
عاشق و مجنونت شدم، نخونده مهمونت شدم، کلی پریشـــــــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
قهوه ی فنجونت شدم، شمع تو شمعدونت شدم، خاک تو گـلـــــدونت شدم ... اما بازم نیومدی
برف زمستونت شدم، رسوا و حیرونت شدم، چک چک ناودونت شدم ... اما بازم نیومدی
آفتاب و بارونت شدم، اشکای غلطونت شدم، عطر گــــــلابدونت شدم ... اما بازم نیومدی
ماه تو ایوونت شدم، خراب و ویرونت شدم، گل گلستـــــــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
سه ماه تابستونت شدم، الوند و کارونت شدم، دشتای ایــــــرونت شدم ... اما بازم نیومدی
دنا و هامونت شدم، نزدیکتر از جونت شدم، رگت شدم خــونت شدم ... اما بازم نیومدی
خادم و دربونت شدم، اسیر زندونت شدم، گلاب کاشـــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
یه جوری مدیونت شدم، سنگ خیابونت شدم، راهی میـــــدونت شدم ... اما بازم نیومدی
تو سختی آسونت شدم، تو دردا درمونت شدم، ناجی پنهــــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
لباس و سامونت شدم، سارق ایمونت شدم، چشمای گریــونت شدم ... اما بازم نیومدی
لبای خندونت شدم، گشنه شدی نونت شدم، آب فـــــــراوونت شدم ... اما بازم نیومدی
همیشه ممنونت شدم، من نی چوپونت شدم، آب تو بیابــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
شعرای ارزونت شدم، عمری غزل خونت شدم، تسلیم قانــــــونت شدم ... اما بازم نیومدی
کشته ی مژگونت شدم، هلاک چشمونت شدم، رفتم و قربــونت شدم ... اما بازم نیومدی
رفتم و قربــونت شدم ... اما بازم نیومدی
♥ نگار ♥
بعضی ها شبا با عشقشون اس ام اس بازی میکنن تا خوابشون ببره ،
بعضی ها هم مث من با چراغ قوه ی موبایلشون نور میندازن تو چشم پشه ها ...
♥ نگار ♥
چشم هایم را به بیمارستان می برم.. نمی دانم چه مرگشان شده!
هر شب در خواب جایشان را خیس می کنند…!
♥ نگار ♥
ای شیطون میری جاهای خوب خوب
عکسای خوب خوب میگیری
جرق جرق
جرق جرق
جرق جرق
جرق جرق
چیه دارم برات اسپند دود میکنم چشم نخوری@ghoghnoos
آخرین ویرایش توسط
NEGAR1992 در [1393/03/7 - 15:22]
♥ نگار ♥
نفس میکشم نبودنت را
نیست...
هوای بوی تنت را کرده ام
میدانی؟
پیراهن جدایی ات بدجور بر قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنی ست
حتی آسمان پر ستاره و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم میریزد
تو نیستی و من چتر میخواهم
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد
در چشمانم لباس سیاه پوشیده
خودم را به هار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در...
ولی باز هم تو نیستی که نیستی
♥ نگار ♥
رﻭﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﻣﺸﮑﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﻭﺱ ﺷﺪ
ﺑﺎﻳﺪ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺰﺍﺭﻳﺶ ﺗﻮ ﻭﻳﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭘﺰ ﺑﺪﯼ !!! بعــــــــــله :
♥ نگار ♥
می خوای با سه شماره هیبنوتیزمت کنم و بگم چه جور آدمی هستی ؟ خوب پس با 3 شماره آروم چشمات رو ببند :
.... 1...... 2.......3.......
هنوز که چشمات بازه؟.................
می گم چشماتو ببند !................
چرا زیر چشمی نگاه می کنی ؟.....
اصلا نیازی به هیپنوتیزم نیست
هر خری می فهمه چه قدر فضولی