یافتن پست: #چنین

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بستنی فالوده با ژله میوه ای

پودر ژله توت فرنگی 1 بسته . فالوده اماده 1 لیوان
توت فرنگی خرد شده به مقدار لازم . خامه 1/2 لیوان . بستنی 1/2 لیوان
طرز تهیه : ابتدا ژله را با توجه به دستور روی بسته بندی اماده کنید ( پودر ژله درون 1 لیوان اب جوش کاملا حل کنید سپس 1 لیوان اب سرد به ان بیفزائید ).
ژله را با فالوده مخلوط کنید و درون ظرف را تا نیمه با مخلوط ژله و فالوده پر کنید و کمی نیز توت فرنگی خرد شده لابلای آن بریزید سپس ظرف دسر را به مدت 3-5 ساعت درون یخچال قرار دهید تا ژله بسته شود.
پس از بسته شدن ژله ، خامه فرم گرفته را با بستنی مخلوط کنید و روی فالوده و ژله بریزید سپس روی آن را با توت فرنگی ، پسته و … تزیین کنید ( میتوانید روی آن را با مقداری بستنی توت فرنگی پوشش دهید ، همچنین میتوانید به جای خامه فقط از بستنی استفاده کنید ).
دیدگاه  •   •   •  1393/05/30 - 12:07
+2
ghasem
ghasem
 

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

 

حسرت ها را می شمارم

 

و باختن ها

 

وصدای شکستن را

 

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

 

وکدام خواهش را نشنیدم

 

وبه کدام دلتنگی خندیدم

 

که چنین دلتنگــــــــــــــــم
1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/20 - 13:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه ماشین لوکس شاسی بلند دیدم که سانروفشو باز کرده بود،
و ۲ تا بچه سرشونو آورده بودن بیرون مث چی حال میکردن،
یاد بچگی های خودم افتادم همچنین حسی رو پشت وانت تجربه میکردیم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/17 - 17:10
+4
korosh
korosh



ایمان موسوی هم اشفاگری کرد: دوست خانوادگی قلعه نویی 50 میلیون تومان از من پول گرفت!



 

پرسپولیس نیوز :  ایمان موسوی می گوید:«گفتند 6 میلیون چکم را پاس کن، در دربی فیکس هستی!»



نزدیک به یک سال و اندی سکوت و ناگهان شکستن آن. سکوتی که وقتی می شکند در آن حرف های مهمی نفهته است. حرف از ایمان موسوی است و ناگفته های «کوچکی» که از دوران حضورش در استقلال به زبان می آورد. او بعد از مصاحبه جنجالی جواد نکونام، لب به سخن می گشاید و حرف هایی می زند که می تواند در تاریخ فوتبال ایران بسیار مهم و به یادماندنی باشد.


 


او ماجرای پولی را تعریف می کند که نکونام کدهایش را داده بود؛ پولی که دوست نزدیک امیر قلعه نویی در استقلال از او گرفته بود. موسوی داستان هایی تعریف می کند که می گوید بخش کوچکی از آن اتفاقات هستند. از شبی می گوید که در بیمارستان بستری شد و تا مرگ رفت اما استقلالی ها سراغش نیامدند. این شما و این مصاحبه ای جنجالی از بازیکنی که روزهای تلخی را در استقلال سپری کرد.


 


جواد نکونام روز گذشته با خبرورزشی مصاحبه ای انجام داد و غیرمستقیم از اتفاقاتی که برای تو در استقلال رخ داد، حرف زد. دوست داریم از زبان تو صحت این ماجراها را بشنویم.


اول از همه بگویم برای من استقلال یعنی عشق. روزی که بازیکن این تیم شدم، انگار به تمام آرزوهای زندگی ام رسیده ام. بازی در تیمی که خیلی بازیکن بزرگ داشته و هرکسی شانس بازی در آنجا نصیبش نمی شود. مخصوصا امیر قلعه نویی من را خواسته بود. همیشه آرزو داشتم در این تیم بازی کنم، پس وقتی به آنجا رفتم انگیزه بسیاری داشتم. همه چیز از اولین مسابقه ای شروع شد که برای مقابل گهر گل زدم و خبرنگاری پرسید تو خیلی پاچه خواری امیر قلعه نویی را می کنی. کسی که من را می شناسد می داند علاقه ام را پنهان نمی کنم. اگر حرفی می زنم از روی علاقه است. همانجا گفتم من احتیاجی به پاچه خواری ندارم، با بازی کردن خودم را نشان می دهم. این حرف ها باعث شد تا برایم اتفاق تازه ای بیفتد. یک جورهایی می توانم بگویم روزهای تلخ من از همانجا شروع شد. در بازی بعدی مقابل آلومینویم هم گل سه امتیازی زدم ولی در بازی ساپیا نیمه اول تعویض شدم و بعد از آن رفتارها عوض شد. دیگر خبری از آن تماس ها نبود که ایمان جان ما تو را دوست داریم و می خواهیم به استقلال بیایی. دومین مشکل من در استقلال، داشتن یک ماشین خوب بود. خیلی ها فکر می کنند فوتبالیست ها آدم های ثروتمندی هستند. وقتی با آن ماشین به تمرین استقلال رفتم بعضی ها فکر کردند من بچه پولدارم در حالی که نمی دانستند همان ماشین را قسطی خریده ام و پول زیادی ندارم. هر چه از نفت تهران گرفته بودم، سرمایه زندگی ام بود.


کمی داستان را باز می کنی؟ جواد نکونام از پولی حرف زد که یکی از نزدیکان امیر قلعه نویی از تو گرفته است.


بعد از جدایی از نفت، تمام سرمایه ام 50 میلیون تومانی بود که از ته مانده قراردادم باقی مانده بود. ماشینم را قسطی گرفته بودم و باید قسطش را می دادم. اتفاقا رنگ ماشینم به عشق استقلال آبی بود.یکی از نزدیکان قلعه نویی که فکر می کرد چون چنین ماشینی سوار می شوم، پس پولدار هستم. و به من گفت چرا پولت را در بانک گذاشته ای،

آخرین ویرایش توسط korosh در [1393/05/8 - 13:53]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 13:52
+1
-2
*elnaz* *
*elnaz* *
عیدتون پیشاپیش مبارک باشه......روزاتون قشنگ......حالتون خوش...خدانگهدار....{-35-}{-35-}{-35-}
3 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 00:48
+3
farhad
farhad
 وفاداری؟ خدا بیامرزدش ...


صداقت؟ یادش گرامی...


غیرت؟ به احترامش یک لحظه سکوت ...


معرفت؟ یابنده پاداش میگیرد...


واقعا به کجا چنین شتابان؟
دیدگاه  •   •   •  1393/05/2 - 02:26
+5
xroyal54
xroyal54
مرحوم سید اصفهانی در کتاب مکیال المکارم خود می نویسد، هرکس سه بار بگویید بابی انت و امی یا اباصالح المهدی، زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در برزخ برایش دعا می کند.


*نماد ولایت امیرالمومنین به حدی بالاست که عقل ها را متحیر می کند، به طوری که مستشرق فرانسوی در کتاب خود می گوید: من در یکی از شب های احیا در تهران بودم. تا قبل احیا زن و مرد رنگ های مختلفی داشتند به محض اینکه غروب شد، شب نوزدهم همگی یک رنگ شدند و مفاتیح بدست به مراه یک زیر انداز با هیجان به سمت مساجد می رفتند، می گوید به یکی از این مجالس رفتم دیدم از استاد دانشگاه و دانشجو تا کارگر و ...همگی فزت و رب الکعبه می گویند.



**در اصول کافی اینچنین آمده است که: شخصی به حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود ما تا زمانی که پیش شما هستیم به یاد خدا هستیم ولی زمانی که از شما جدا می شویم اینطور نیست، امام فرمود: اگر همین طور که در نزد من هستی یاد خدا باشی و وقتی بیرون می روی هم همین طور باشی با فرشتگان مصافحه خواهی کرد.



*کسی فکر نکند امشب به زحمت افتاده است، همه امشب به این فکر کنند که میخواهیم رنگ دنیا را یاعلی کنیم، صدای زنگ درب بهشت یاعلی است.

اولین کاری که باید امشب انجام دهیم استماله قلب است، یعنی کاری کنید که دل امیرالمومنین به شما میل کند، اگر امشب دل امیرالمومنین به شما میل کرد یقینا دل امام عصر به شما میل می کند، شرط آن این است که موعظه های امیرالمومنین در دل شما بنشیند.



* آخرین حرف امیرالمومین چه بود؟ کسی میداند؟ نمی دانم چرا این سخنان را بر در و دیوار ها نمی نویسند تا همه بدانند؟ ایشان فرمود: من می روم و از شما فرزندان و شیعیان خداحافظی می کنم اما در برزخ منتظرتان می مانم، حضرت [!] بهجت در توضیح فرمودند: یعنی من بهشت نمی روم مگر اینکه دانه دانه جوانان و شیعیان خودم را با خود می برم، یعنی اگر کسی گناهی کرده است مطمئن باشد امشب علی(علیه السلام) دستش را می گیرد.



*شیخ جعفر شوشتری فرمودند: ما با کارهای زشتمان نمی توانیم به فوز ملاقات علی(علیه السلام) برسیم مگر اینکه این شبها به خود علی(علیه السلام) توسل کنیم و منظور امیرالمومنین این است که سه شب برای شما گذاتشته ام تا بتوانید در این سه شب به فوز دیدار در قیامت برسید.





دیدگاه  •   •   •  1393/04/29 - 01:06
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختره اسم پروفایلش گذاشته A10A
.
.
....
.
.
..
.
.
.
.
.
بعد از تحقیقات عظیم محققان دریافتند
اسمش آتنا بوده!
الله اکبر!
استیون هاوکینگ چنین نبوغی نداره بخداااا
دیدگاه  •   •   •  1393/04/28 - 18:24
+4
yagmur
yagmur

                               


         آنــــکه  آرام دل و راحـت جـان بــود کـجـاست ؟


         و آنــــکه درجان و تنم تاب و تب افزود کـجـاست ؟


         دلـبـری کـــــــرد و زپیشم سفری کـــــرد  بـرفـت


         او که کــــــرده بــه لـبم خـنده ی محدود کـجـاست ؟


         ما ز بـیـگـانـــــــــه هـمی خشت و جــــدا بـنهادیـم


         یــار دیـــریـنـه ی ما ایــــن ره و پـیـمود کـجـاست ؟


         هست او دردل مـن تـــا کــــــه شوم زنـــده بـگــور


         چـرخ ایـن عشق وچنین سرزده چـرخوند کـجـاست


         بـــی وفــــایـــــــی نـبـود در دل آن لـعـبـت پــــاک


         کـــــــــــرده راه دلـشو پــیـلـه ی مسدود کـجـــاست ؟

دیدگاه  •   •   •  1393/04/21 - 00:15
+2
yagmur
yagmur
فقط دریا دلش آبی تر از من بود


ومن از دریا،دلم دریا




فقط این را ندانستم




چرا گشتم چنین تنهاتر از تنها




به هر آبی شدم آتش




به هر آتش شدم آبی




به هر آبی شدم ماهی




به هر ماهی شدم دامی




به هر نامحرمی ساقی




به هر ساقی می باقی




وتو این را ندانستی




چرا گشتم چنین تنهاتر از تنها




چرا مهتاب شد سنگ صبورم




چرا بستند پرهای غرورم




چرا آیینه ها را خاک کردند



مرا از رنگ شب سیراب کردند.



دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 14:50
+2
صفحات: 2 3 4 5 6 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ