♥ نگار ♥
یه رفیق دارم تو کافی شاپ کار میکنه,میگفت قهوه مونده هارو داغ میکنیم میدیم این پسر 16 17 ساله هاکه بادوست دخترشون میان اینجا میخورن کیف میکنن!!!
♥ نگار ♥
وقتی یکی شکست عشقی میخوره همه میگن ناراحت نباش،اون لیاقت نداره تو براش اشک بریزی.ولی من هر کاری کردم اشک نریزم،اشکام بیشتر شد و کم نشد.میگفتن عشق یعنی صبوری.هر چی صبر کردم بیشتر شکستم.خورد شدم.هیچ کس ندید.نفهمید.اخرش برچسب هرزگی چسبوندن.این عشقه؟؟خدااااااااااا...
♥ نگار ♥
چند روز پیش با خانواده ام دعوام شد و از خونه فرار کردم...
تصمیم گرفتم چند تا آلبوم بدم بیرون تا خانواده ام بفهمن چه آدم مهمی هستم و قدرمو ندونستن...خلاصه قبل از اینکه شروع کنم آلبوم هامو بدم بیرون اول با گوشی موبایلم صدای خودمو ضبط کردم اما در کمال تاسف وقتی صدای ضبط شده خودم رو شنیدیم تازه فهمیدم چه دسته گلی به آب دادم...چند روزه افسردگی شدید گرفتم نمیدونم چکار کنم.
الانم تو پارک نشستم دارم براتون پست میفرستم...
جون من یکی تون برید جلوی در خونمون به بابام بگید منو تو خونه راه بده بگید غلط کردم...
♥ نگار ♥
بهانه نیاور...•••
رفتنت برای بودن با دیگری بود...•••
نه تقدیر را گردن بزن و نه با دستهای روزگار کاری داشته باش...•••
مسئله دست تو بودکه در دستهای دیگری جا خوش کرده بود...•••
بیخیال میشوم ....برو...•••
به باران بی امان چشمهایم میگویم•••
«من اگر من باشم اشکی برای کسی که مرا م________فت ف_______روخ________ت نمیریزم...•••
♥ نگار ♥
معلم در کلاس از حسن سئوال کرد که در آینده دوست دارد چکاره شود حسن جواب داد آقا دوست دارم خیلی پولدار باشم و یک زن انتخاب کنم و براش بهترین منزل در تهران و لوکس ترین ویلا در شمال وشیک ترین لباس ها وجواهرات و گران
ترین اتومبیل و بهترین امکانات زندگی را از هر لحاظ فراهم کنم ؟!معلم گفت بنشین و از اکبر پرسید تو دوست داری چکاره شوی؟او جواب داد آقا اجازه ؟ ما دوست داریم زن حسن بشویم ؟!
♥ نگار ♥
واکنش پسرا بعد از مکالمه با عشقشون :
آمریکایی:تلفن رو بغل می کنه و میره تو حس.
فرانسوی:گوشی رو می بوسه.
ایرانی: #1*141*
هرکی انکار کنه خودم می کشمش!!!
♥ نگار ♥
اشک تو چشمات وقتی حلقه بست
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود..
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملال انگیز شد
کاسه ی صبرت اگه لبریز شد
آخره اسفندتم پاییز شد..
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی سیل اومد و دنیاتو گرفت
پیش چشمت یه نفر جاتو گرفت
وقتی بیخوابی امونتو برید
وقتی کارت به همینجاها کشید
تازه میفهمی چیکار کردی باهام