محمد
( کالسکه )
واژه ای است که یک اصفهانی ، هنگام تست یک میوه کال بکار میبرد !
sasan pool
خب به دلیل طولانی بودن داستان داستان را در قسمت دیدگاه میزارم.
پاراگلایدر
"من عشق هستم" I am Love داستان عشق بدون پیش شرط است و تقابلش با خانواده. گرچه داستان تکراری است ولی وقتی داستانی دائم تکرار می شود در دنیای واقعی، دنیای تخیلی چاره ای ندارد جز اینکه دوباره و دوباره سوال را تکرار کند؟ عشق و خانواده چقدر به هم ربط دارند؟ حالا دیگر دنیای تخیلی به قصه های عاشق شدنها کاری ندارد. حالا دیگر رومئو و ژولیت ها بی دردسر تر از گذشته ها به هم می رسند. موضوع این روزها عاشق ما
سحر
همیشه موقع مدرسه اینجوری بودم
ebrahim
این هم اروپا... حالا چه جوری میخوای ماشینتو پیدا کنی؟ :دی
moein
سه تا تهرونی رفته بودن اصفهان به قصد این که اصفهانی ها رو دست بیاندازند.
یه هفته سعی کردن ولی نتونستند. روز آخر وقتی داشتند بر می گشتن تهران، کنار یه توالت عمومی که چند تا اصفهانی هم نزدیکش ایستاده بودن توقف کردند.
یکیشون گفت: اکبر! ما یه بدهی هم به این اصفهانی ها داریم، بدیم و بریم...
رفت توی توالت و... اومد بیرون و همین طور که داشت لباسش رو مرتب می کرد گفت: ما بدهی مون رو دادیم.
یکی از اصفهانی