یافتن پست: #کاش

shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
به مرگ می سپردم ...
افسوس که تو اینجا نیستی ... نه تنها تو ، هیچ کس اینجا نیست... جز این پیکر
در هم شکسته ام و پیر مردی رنجور ، که با در یافت بیست ریالی ( بیست
ریالی که کار مزد آخرین هم آغوشی من است ) نامه ای را که اکنون
میخوانی بجای من ، برای تو بنویسد ...
مادر جان می دانم که با خواندن این نامه ، بخاطر بخت سیاهی که دخترت
داشت تا حد جنون خواهی گریست ...
گریه کن مادر ! ....بگذار اشکهای تو سیل بنیان کن بنای شرافت کاذبی باشد
که در این دنیای دون ، منهای پول پشتوانه زندگی هیچ تیره بختی نیست ....
دختر تو مادر ، دارد همین حالا ، پای دیواری سینه شکسته در کمال ناکامی و
بد نامی می میرد .... ای کاش دختر در به در تو که من بدبخت باشم ، می
توانست با مرگ خود انتقام شیر حلالت را از زندگی حرامی که داشت
بگیرد ...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/1 - 17:20
+3
-1
shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
این نامه رو وقتی خوندم حسابی متحول شدم شما هم بخونید.............

خدا حافظ مادر...
شیرت را حلال کن ، به خواهر کوچکم هرگز نگو که خواهر نگون بختش چطور زندگی کرد ، و چه طور مرد ؛ نه - مادر جان نگو..
----------------------------------
این نامه آخرین نامه یک فاحشه است .

کاش نامه رسان هرگز این نامه را به مادر این زن تیره بخت نمی رساند....

مادر جان ! این آخرین نامه ایست که از یکوجبی گور زندگی واژگون بخت
خود برای تو می نویسم ..

فاصله من –فاصله پیکر درهم شکسته من – با گور بی نام و نشانی که در
انتظار من است یکوجب بیش نیست

این نامه ، هذیان سرسام آور رویای وحشتناکی است که در قاموس خانواده
های بدبخت نام مستعارش زندگیست ..

مادر جان ! شاید آخرین کلمه ی این نامه ، به منزله نقطه ی سیاهی باشد بر
آخرین جمله داستان غم انگیز زندگی از یاد رفته دخترت.......

خدا میداند که در واپسین لحظات عمرچقدر دلم می خواست پیش تو
باشم...و پس از سه سال جان کندن تدریجی ، هم آغوش با سوداگران ور
شکست شهوت در بستر خون آلود هوسهای مست و تک نفسهای ننگ و
بد نامی وفراموشی جام زهر آلودم را در آغوش پر محنت تو با دست تو
به
دیدگاه  •   •   •  1392/03/1 - 17:14
+4
shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
تو از من بیرون میروی من از این حس بیرون نمیروم

تو بی هوا نفس میکشی و من به هوای تو زندگی میکنم

وقتی این لحظه ها برای تو مفهومی ندارد ،

برای من بی تو اینجا هیچ حس خوبی ندارد

اینکه بفهمم به عشق من تا اینجا نیامدی

به این باور میرسم که هیچگاه حرف دلم را نخوانده ای

تو در سرزمین عشق گم شده ای و من در تو محو شده ام

مثل یخ در آتش بی وفایی هایت آب شده ام

گاهی فکر میکنم ما هر دو عاشقترینیم

اما تو این فکر مرا نمیخوانی ، تو اصلا مرا نمیخواهی

و اشک ها میریزند و حسرتی است که در دلی میماند که همیشه در حسرت بوده

حسرت لحظه ای که همیشه در آرزوی به حقیقت پیوستن بوده

ای کاش این دنیا با این تصویر زشت نبود ، ای کاش سرنوشت ما با هم یکی نبود

که چه آسان دل دادی و چه آسان دل ب[!]

چه معصومانه آمدی و چه بی رحمانه داری میروی

و اینجاست که از ارزشهای قلبم کاسته میشود

تصویر حرکتهای غم در صحنه دلم آهسته میشود

و از ریشه خشک میشوم ، وقتی آبی به این خاک نمیرسد ،

همه چیز که مثل آن روزهای اول نمیشود

که وقتی غنچه بودم آب به من میرسید ، نور عشق همیشه بر قلبم میتابید

تا که گل شدم و این قصه ادامه د
دیدگاه  •   •   •  1392/03/1 - 16:51
+4
AmiR
AmiR
{-7-}{-7-}یه زمانی نمیدونستم دلار چیه ! سکه چیه ! تورم چیه !
بزرگترین دغدغه ی زندگیم این بود که …
آدامس میخرم عکسش تکراری نباشه !
ایکاش میشد برگشت به اون زمان{-7-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/02/29 - 22:29
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قبلنا پسرا واسه دوست شدن با دخترا خیلی تلاش میکردن
قبلنا پسرا پای یه دختر می نشستن تا به دستش بیارن
قبلنا دخترا یه حجب وحیایی داشتن
قبلنا دختر هر دقه عاشق یه پسر نمیشدن
قبلنا اسم دوست دختر و دوست پسر که می اومد سنگین بود
حالا با اسم جی اف و بی اف وزنش رو هواست
همه چی شده بچه بازی ...
دوست داشتنا بده بستون شده ...
تا پول نداشته باشی
تا رنگ موهات طلایی نباشه و ابروهات نره تا بنا گوشت
تا ماشین زیره پات نباشه و پول واسه خرج کردن
تره برات خورد نمیکنن ....
یادش بخیر...
کاش همه چی مثه قبلنا بود...
دیدگاه  •   •   •  1392/02/28 - 20:38
+4
roya
roya
در CARLO
کاش همه میفهمیدن دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل بستن
به طاووسیست که تنها زیبایی دارد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 16:40
+5
roya
roya
کاش همه میفهمیدن دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل بستن
به طاووسیست که تنها زیبایی دارد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 16:37
+3
binam
binam
اعتراف میکنم
که نگاه تو شیرین ترین نگاه دنیا بود
حتی همان اخم هایی که میکردی
کاش بازگردد
تنها یکبار
روزهای
باتو
دیدگاه  •   •   •  1392/02/23 - 18:15
+3
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
آه پتروس....... کاش بودی و انگشت مبارکت را

فرو می بردی در چشم وچال ما...

عجیب چکه می کند این روزها!!

دنیا دارد خیس می شود پتروس
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 22:22
+5
نیوشا
نیوشا
کاش می فهمیدی .... قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی: بمان... نه اینکه شانه بالا بیندازی ؛ و آرام بگویى: هر طور راحتى !!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 21:21
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ